پنجشنبه سی ام شهریور ۱۴۰۲ | 2:5 | امیر قاضی پور -
جهان، جهانِ وست ورلدیه
جهانی که همه بازیگرند و نقش بازی میکنند
جهانی که هر روز هزار بار میمیریم و زنده میشیم
جهانِ ایگوها . جهانِ برابریِ ذهن با خودِ انسان در فشارِ عصبیتها
وست ورلد شاهکاره در سریال
اما در حلقهی به هم پیوستهیِ اقامتها و تکرارها ، بیش از وستورلد باید برسیم و گریز بزنیم به " نیرویِ حال " ، " زمینی نو " ، " سکون سخن میگوید " و " تمرینِ نیرویِ حال " و... اکهارت تول یا اکهارت تُله . ورایِ آن چیزی که ما را تصویر میکنند
وست ورلد
تکرار
اقامت
اکهارت تُله
سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۲ | 2:55 | امیر قاضی پور -
فیلم جدید علی مصفا " نبودن " محصولِ جمهوری چک ، ایران و اسلواکی .
از زبانِ اکهارت میشه گفت : نمیتوانی خودت را در گذشته یا آینده بیابی. تنها مکانی که میتوانی خودت را بیابی در حال است .
در فیلم " نبودن " ، کمونیستِ ایرانی در چک ، کودتای۲۸مرداد و گذشته واقعن در حالهایِ دیگری هستند؟
چی میشد علی مصفا در فیلمش در لوکیشنِ کشورِ چک اشاره میکرد ، که در کشورِ واسلاو هاول حتا از پلیس مخفی و نیروهای سرکوبگر ، مردم و دولتش انتقام نگرفتند و دست به خشونت نزدن
فیلم جدید علی مصفا " نبودن " اکرانِ آنلاین شده . آیا مصفا تونسته ، گذشته را به حال بیاره؟ تو فیلمسازهای ایرانی غیر از فریدون رهنما، که در آثارش همواره گذشته را به حال میآورد برای دورانِ گذار ... و پرسشگری میکرد، کارگردان موفقی ندیدم .
گذشته و آینده توهم هستند بقول اکهارت تُله
و تنها زمان واقعی لحظه حال است
فیلم نبودن
علی مصفا
لحظه حال
اکهارت تُله
یکشنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۲ | 4:7 | امیر قاضی پور -
آهنها / و چشمانِ اسبها
اطاقها و تنها پلک زدن
همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست
در این میان بُشکهای که در نزاع رویِ بدن نمیافتد
ضمایر، همیشه در گلبرگها هستن
تا از خود بیرون بیاییم.
در دیگران بیایم
در لثه های آدم ها؛ماهیها / ماهیها لثه های آدم
ادامه دادن در حالتِ ساکن
برپا، برجا
- - -
امیر قاضی پور
تو شعرِ بالا ، سکون و سکوت وجود داره . بدونِ خود مسالهای وجود ندارد . بر علیه ایگو و تفکرِ شرطی شده . اگر از درونِ خود آرامش داشته باشیم ، جادویِ زندگی را توامان در بیرون هم احساس و لمس میکنیم . ورایِ اسمها و شکلها و تفکرِ شرطی شده . اخیرن جلسه سینماشعر به سکون و سکوت و مراقبه اختصاص داشت
سکون
سکوت
امیر قاضی پور
شعر
شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۲ | 4:10 | امیر قاضی پور -
جلسه سینماشعر
برای رهایی از تفکرِ شرطی و تکراری
تو این جلسه سینماشعر ، به موضوع " سکون ، سکوت و مراقبه " در پیوند با چند فیلم پرداختیم .
ابتدایِ جلسه ، بخش اول کتاب " سکون سخن میگوید " اثر " اکهارت تُله " را خواندم که همراه با نکتهها و گپهای دوطرفه من و امیر وزین همراه بود . شعرِ" لحظه " از " امیر اور " را در پیوند با سکون و سکوت خواندم . امیر وزین به نکات خوبی در پیوند با سکون و سکوت در ارتباط با فیلم " musik " به کارگردانی خانم " Angela Schanelec " از فیلمسازانِ مکتب برلین اشاره کرد . و البته فیلمهای دیگری مثل " سگ ولگرد " از تسای میانگ ، " در شهر سیلویا " ، " یک محکوم به مرگ گریخت " اثرِ روبر برسون ، " ماشین مرا بران " و ... چشمهی آربی اُوانسیان را در پیوند با سکون و سکوت و مراقبه داشتیم .
علیرضا تهرانی، انسانِ خوش مشربیست . خواننده است ، اهل تبادل و مسئولِ بخش کتاب شهرکتاب راه . علیرضا برای دقایقی با مثالهای سینمایی و شعریاش به بحث ما پیوست. از جمله شاهکارِ " سایکوسیس ۴:۴۸ " ، شعر-نمایش سارا کین را بدرستی مثال آورد .
در پایانِ جلسه ، در پیوند با سکون و سکوت ، امیر وزین، شعری از کتاب شعر خودش " سایبر مولوی " را خواند . من شعرِ " رهایی در آب " را در پیوند با سکون و سکوت انتخاب کردم .
فایل صوتی جلسه در کانال شعر بی پایان منتشر شده است . در اینجا بشنوید :
https://t.me/vasazi/4515
سکون
سکوت
سینماشعر
اکهارت تُله
پنجشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۲ | 2:32 | امیر قاضی پور -
قبل از " زن زندگی آزادی" فیلمساز برای دور زدنِ سانسور در فیلم ۳۱۶، فقط پاها را به تصویر میکشید. حالا اریک رومری کُلِ وجود، گرایش و بدن را باید تصویر کرد.
اعجازِ ساده زندگیِ روزمره و بدن.
کدام ساحت؟ بدنِ زنانه و انواع گرایشها
بدن
زن زندگی آزادی
پوشش اختیاری
گرایش
سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۴۰۲ | 4:46 | امیر قاضی پور -
بدرقه شمس آقاجانی، آبرومندانه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
به اندازه تیراژ یک کتاب شعر ۲۰۰ نسخهای شاعر و نویسنده و علاقهمند شعرِ شمس آقاجانی در مراسم بدرقه حضور داشتند
مراسم بدرقه پیکر شمس آقاجانی با حضور جمعی از شاعران و دیگر اهل قلم در خانه هنرمندان برگزار شد
مراسم بدرقه پیکر این شاعر و منتقد ادبی (دوشنبه، بیستم شهریور) با خوانش شعری که آقاجانی برای رضا براهنی سروده بود و با صدای او آغاز شد.
در ادامه مراسم عباس حبیبی، مریم حسینزاده، هرمز علیپور، محمد آزرم، مظفر رویایی، کیمیا سعیدی، امیرمحمد تفتی، رویا تفتی و بامداد آقاجانی سخن گفتند.
ضایعهای برای شعر ما
عباس حبیبی، از دوستان شمس آقاجانی در سخنانی در این مراسم گفت: اینکه شمس شاعری خوب و انسانی فرهیخته و با سعه صدر بوده، چیزی نیست که من بخواهم بگویم. فقدان او در ۵۵ سالگی، ضایعهای برای شعر ماست.
او ادامه داد: بزرگانی چون شاملو، براهنی و رویایی، بهترین کارهایشان را در سنین بالا نوشتهاند؛ ۵۵ تا ۶۰ سالگی دوره پختگی نویسنده و شاعر است که میتواند خود را به ادبیات معرفی کند اما این اتفاق برای شمس نیفتاد.
شمس با تمام وجود شاعر بود
مریم حسینزاده، شاعر و همسر محمد مختاری به عنوان سخنران بعدی مراسم در سخنانی گفت: هنوز باور این لحظه که اینجا ایستادهایم و ایستادهام، برای همه ما سخت است، اینکه باور کنیم که باور نمیکنیم شمس آقاجانی کنار ما نایستاده که ایستاده است.
او با گفتن تسلیت به رویا تفتی و بامداد آقاجانی، ادامه داد: تسلیت به اهالی شعر و ادب و فرهنگ که شاعر و منتقدی را از دست دادند که هنوز حرفهای تازه بسیاری داشت. هنوز بیشترین شعرهایش را نسروده بود. تأملات و تخیلاتش در جستوجوی نقد شعر معاصر نیمهکاره ماند. دریغا و دریغا…
حسینزاده سپس گفت: در طول سالها نشست و برخاست با شاعران، ندیدم کسی اینطور بیپیرایه با دل و جان هرآنچه آموخته و کشف کرده، یا درحال کشف آن است چنین با شور و هیجان در طبق اخلاص بگذارد و قسمت کند. شمس آقاجانی با تمام وجودش شاعر بود و عاشق کشف کلمه. با چشمها و دستهایش شعر میخواند. معشوقش شعر بود و مخاطب اصلی شعر بود.
این شاعر سپس اظهار کرد: هنوز زود بود، خیلی زود بود که شمس نباشد و کارهایی را که قرار بود بکند، نکند. چگونه طاقت آوریم جوانمرگی شاعران خوبمان را؟ هر روز ادبیات و شعر یتیمتر میشود.
فقدانش زیانبار است
هرمز علیپور، شاعر نیز با تأکید بر اینکه به شدت عزادار است، گفت: برخی از شاعران علاوه بر شعر در جان آدمی نیز مینشینند، شمس از شاعرانی بود که فقدانش برای جامعه ادبی و شعری ایران سخت و زیانبار است. وقت رفتنش نبود اما ما وقت رفتن را تعیین نمیکنیم.
بازگشت شمس به شعر
محمد آزرم، شاعر و منتقد ادبی نیز در سخنانی مکتوب گفت: حرف زدن از «شمس آقاجانی» برای بدرقه و مشایعت پیکرش چیزی از سنگینی سوگش برای من کم نمیکند. شمس بر صحنهای ظاهر شده که با آن آشنا بود، هر شاعر راستینی با مرگ آشناست. مرگی که دمادم و بیوقفه، در هر بار نوشتن شعر، وجود شاعر را تحت تاثیر قرار میدهد و اکنون تمام وجود شمس را دربرگرفته است.
او با بیان اینکه درک فقدان شمس، کار سادهای نیست، گفت: شمس نه از صحنه ناپدید شده و نه آن را ترک کرده است. کلماتش به ما میگوید من زنده ماندهام پس هستم. اگر دقت کنیم همهچیز آنجاست، در کلمات او، همه چیز به شکلی از شعر بازمیگردد. شعرش به ما میگوید من قادر به زنده ماندنم، قادر به بودن و زیستن، فقط پنهان شدهام. شمس با شعرش به ما میگوید زیستن، همچون مرگ، چیزی نیست که کسی آن را بیاموزد. تمام آنچه میتوانیم انجام دهیم، ظهور و بروز توامان آن است. چون هر کسی وارد صحنه مرگ میشود خود را برای برداشتن قدمی به ماوراء آماده کرده است و هر بازماندهای که موقتا زنده مانده، باید غیبتِ از دسترفته را طاقت بیاورد.
آزرم سپس گفت: بخشی از زندگی شعر پسامدرن فارسی در شکل شعر شمس آقاجانی که مسیری بلند و پرمایه از خود زیستمند آن است امروز پایان یافته تا در حکم محتوای زبان فارسی باشد.
یادگار فراموشنشدنی شمس
در ادامه مراسم مظفر رویایی، شاعر با اشاره به آغاز شاعری شمس آقاجانی گفت: به نظر خیلیها و من، کارهای اجرایی و کارگاهی که شمس برای نشو و نمای شعر و با سلیقه خود، انجام داد خدمتی بزرگ و یادگار فراموشنشدنی شمس است. مرحوم شمس به امر مهمی در ادبیات معاصر ایران پرداخت که لازم بود و آن ایجاد بنیادهای نظریهپردازی به صورت شاخهای از نظریهپردازی شعر نیما و قبل از آن است. البته دیگرانی چون براهنی و آتشی و رویایی نیز به این موضوع پرداخته بودند اما شمس با دیدگاهها و سلیقههای نظری و تفکراتی که من آنها را نوعی بدعت و نوآوری در شعر میدانم، به آن استقرار داد. او تفکر جدیدی را ایجاد کرد.
او با تأکید بر اینکه شمس آقاجانی به نظریهها و تبیین آنها وسعت داد، گفت: شمس آقاجانی امکان جدیدی به شاعران داده که فقط شعر نگویند بلکه به دانش نظری و شناخت شعر از مضمون و محتوا تا وزن دست پیدا کنند.
رویایی یادآور شد: شاید اغراق باشد اما باید بگویم آقاجانی با تشکیل کارگاهها، رواقی کردن شعر را پیش برد. او به جای گفتن و شنیدن به شعر چهره رواقی داد و بیش از دیگران با سینه فراخ و باز به حرفهای شاعران جوان گوش میداد. آزمون و خطا در شعر و تخیل و ماندگاری شعر از نوآوریهای دیگر او بود.
چه رویاهایی داشت
کیمیا سعیدی از شاگردان کارگاه شمس آقاجانی فقدان او را خسران بزرگی برای ادبیات و خواند و افزود: شمس برای ۱۵ سال آینده کاری را برنامهریزی کرده بود و رویاهایی داشت که برای تحقق بخشیدنش فرصت پیدا نکرد.
فاجعه نه ضایعه
امیرمحمد تفتی، برادر همسر آقاجانی نیز با تسلیت گفتن به حاضران در سخنانی گفت: از دست رفتن شمس برای ادبیات امروز فاجعه بود نه ضایعه.
داغدار مضاعفم
رویا تفتی، شاعر و همسر شمس آقاجانی هم در سخنانی گفت: این اتفاق سریع افتاد و هنوز در شوک هستم. من داغدار ساده نیستم بلکه داغدار مضاعفم؛ داغدار همسرم، داغدار پدر فرزندم و داغدار ادبیات هستم. من داغدار چندگانهام و نمیدانم چه فریادی بزنم و چه باید بکنم.
او سپس از آشنایی و ازدواج و مسیری که طی کرده بودند گفت و اظهار کرد: شمس پس از بازنشستگی خوشحال بود که دستش باز شده و میتواند بنویسد. من هیچگاه فکر نمیکردم که شمس قبل از من برود و یکی از آرزوهایم این بود که شمس بعد از من برود زیرا راوی بهتری بود و بهتر از من میتوانست در سوگ من حرف بزند. این اتفاق فاجعه بزرگی بود، نمیدانم چه بگویم. تماس هیچ مجله و روزنامهای را رد نمیکرد. او چرکنویس نداشت زیرا ذهنش منسجم و پخته بود، مینوشت اما ویرایش نمیکرد.
تفتی با اشاره به اینکه جلد سوم از مجموعه رمز دهان او مجور گرفته و دو مجموعه چاپنشده نیز دارد، گفت: من هنوز فرضت نکردهام تا لپتاپ او را باز کنم و ببینم کار دیگری دارد یا نه، اما میدانم زحمت ویرایش بر آثارش را بر روی دوش ما نینداخته است. ضایعه وحشتناکی بود. خیلی بیمعرفتی کرد و زود رفت، نمیدانم میتوانم ببخشم یا نه. به همهمان تسلیت میگویم.
جنگ جهانی سوم باورپذیرتر بود
بامداد آقاجانی فرزند شمس آقاجانی نیز در پایان در سخنانی گفت: اگر چند روز پیش میگفتند جنگ جهانی سوم رخ خواهد داد، بیشتر احتمال میدادم تا اینکه بخواهم در این مراسم صحبت کنم. پدرم زندگی را دوست داشت، علاقه و امید و انگیزه داشت تا با بازنشستگی بیشتر کتاب بنویسد اما همه چیز در عرض چند روز بههم ریخت.
بدرقه #شمس_آقاجانی، آبرومندانه در خانه هنرمندان ایران برگزار شد . بیشتر از همه از شعر-نمایش پروشات کلامی خوشم اومد که شمس آقاجانی و شاعرها در آن حضور داشتند. متاثر شدن از صحبتهای رویا تفتی که او هم به شعر و شاعر تسلیت گفت . بامداد آقاجانی پسر شمس، با عکسهای شمس آقاجانی از کودکی تا امروز، یک کلیپ ساخته بود . عکسها بیشتر از سخنرانیها گویا بود . شعرخوانی شمس آقاجانی از جنسِ حضور بود که در بدرقهاش پخش شد . در بدرقه شمس آقاجانی هیچ آیین دینی نداشتیم؛ و این خوب بود که بدرقهای از جنسِ حضور بود . کیشی که شعر است و جریان دارد . رویا تفتی گفت که شمس آقاجانی کارهایش نیازی به ویرایش ندارد چرا که شمس ذهنی منسجم داشت.
انگار لحظه حال است . اول بار سال ۱۳۸۲ یا ۱۳۸۳ ، رویا تفتی و شمس آقاجانی به همراه پسر شیطانشان بامداد آقاجانی، را در جلسه " اتاق شعر " در فرهنگسرای سرو دیدم . و طی این سالها در جلسات مختلف شعر . سال ۱۳۸۷ ، وقتی رویا تفتی را برای شعرخوانی به جلسهمان دعوت کردم . یادمه تو جلسه شعرخوانی رویا تفتی از شمس سوالی پرسیدم. شمس آقاجانی گفت الان جلسه شعرخوانی من نیست. جلسه رویا تفتی است . روزی که در کارگاه شعرش، به خودتبیینیِ شعر خودش پرداخت. تیترهای روزنامه و نام داریوش فروهر در شعرش حضور داشت . حتا اسم حزب داریوش فروهر " حزب ملت ایران " را در شعرش آورده بود . رویدادی شعری به نام شمس آقاجانی . شعر در به یادآوری است .
خبرگزاریهای رسمی مثلِ ایسنا تصاویر زنان را در گزارش تصویری خود سانسور کردند .
بعد از مراسم بدرقه در خانه هنرمندان، پیکر این شاعر برای خاکسپاری به زادگاهش، فریدونکنار منتقل میشود تا سهشنبه (۲۱ شهریور) به خاک سپرده شود.
مراسم بدرقه پیکر شمس آقاجانی با حضور افرادی همچون رویا تفتی (شاعر و همسرش)، هرمز علیپور، مرتضا پورحاجی ، مهران آبادی، حسین سناپور، بهنام بدری، الهام زارعنژاد، رضا عامری، محمد آشور،کیوان کثیریان، فرخنده حاجیزاده، رضا ترنیان، کاوه فولادینسب ،عباس حبیبی بدرآبادی، علیرضا بهنام، امیر قاضی پور، اعظم کیانافراز و محمود معتقدی همراه بود.
شمس آقاجانی متولد سال ۱۳۴۷، شاعر و منتقد ادبی و از شاگردان کارگاه رضا براهنی در دهه ۷۰ بود که روز جمعه (۱۷ شهریورماه) به دلیل عوارض کرونا از دنیا رفت.
شمس آقاجانی
شعر
شاعر
خانه هنرمندان
شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۲ | 4:22 | امیر قاضی پور -
شعر در به یادآوری است
شمس آقاجانی با مرگش ما را شوکه کرد. همچنانکه مرگ دوست شاعرم محمدحسن مرتجا ...
آخرین باری که در سال ۲۰۱۹ شمس آقاجانی را دیدم. شعرخوانی و تبیین شعرش. یادمه تو شعرش داریوش فروهر هم جزو تیترهای شعر بود
شعر امروز و زبانهای پرشمار
آیا ارتباط قطع است ؟
تو جلسه شعرخوانیِ شمسآقاجانی اتقاق خوبی افتاد. شاعر همزمان با خواندنِ شعرهایش ، تببینِ شعرِ خودش را هم داشت . آقاجانی شعری را خواند که به گفته خودش ، هیچ یک از سطرهایش مالِ خودش نبود . در واقع کولاژِ شاعر بود . هر سطرِ شعر ، تیترهایی از سایتها ، روزنامهها و اخبار روز بود .
" ما خیال میکنیم از زبانِ خودمان حرف میزنیم ، در حالی که داریم از زبانِ دیگران حرف میزنیم " . در مورد شعر خود من هم بارها گفتند و میگویند : که تیترهایی از روزنامهها و مجلات مختلف است . هر چند یک آیتم شعرهای من این است .
به شمس آقاجانی گفتم : این کار مثلِ کارهای ژان لوک گدار است . گداری که از همه چیز : " فلسفه ، گزین گویه ، فیلمهای دیگران و منابع ادبی هنری " بر-داشت میکند . شعروارگی هم دارد . حتا جعل میکند . تا جایی که اون جمله یا تکه فیلم یا نقل قول مالِ خود گدار میشود . این مسئله با دزدی و سرقت ادبی هنری فرق دارد . در هر شرایطی جمله یِ ژان لوک گدار را به یاد آورید : «مهم نیست چیزها را از کجا میآورید، این مهم است که آن ها را به کجا میبرید.»
شعرهای نظیر شعرهای شمس آقاجانی در عینِ زبانی بودن با مناسبات زندگی روزمره پیوند دارد. میتوانید امتحان کنید . من امتحان کردم . شعرهای شمس آقاجانی را در جمعی که چندان با شعر ، ارتباط برقرار نمیکنند ، بخوانید . خواهید دید که ارتباط قطع نیست . بجایِ شعرهای شمس لنگرودی و امثالِ گروس عبدالملکیان که شعرهای سادهلوحانه خود را به دروغ ساده مینامند و باعث فضای مبتذل در شعر ایران شدند ، باید این نوع شعرها را تبلیغ کرد . باید ایجابی . مشکل این است که ما شعرها را نمیبینیم . تبلیغ نمیکنیم . در برابر کارهای دیگران سکوت میکنیم ، مبادا دیگران از ما جلو بزنند . و این اصلن خوب نیست .
و چه خوب است که هر شاعری دست به خودتبیینی بزند . نمونه یداله رویائی را داریم که به اندازه آثارش ، در ارتباط با شعرهایش ، گفته و نوشته منتشر کرده است . کاری که من و دوستانم در نشست ادبی عین و سایت عروض انجام دادیم . جلسات سه ساعتهای که برای شعرخوانی ، مستندسازی و تبیین شعر و آثار بود. نمونههایش را در کانال عروض ( آرشیو سایت عروض ) ببینید .
https://t.me/vasazi/2770
شمس آقاجانی
شعر
تیتر روزنامه
خودتبیینی
پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ | 6:9 | امیر قاضی پور -
شعری از امیر قاضی پور ✔️
ترجمه به انگلیسی از پدرام محمدزاده
مس / «خطوطِ قرمز»
ایستاده همچو فاصلی
از لبی که بسته است
عکاسِ روزنامه /بیرون ، ایستاده
یک لکه زمین
روشن ، به تماسِ دست
آهو ، آب میکِشد به خواب
صدات زد که میمانَد،
یکهو رویِ دیوار
قدمهایِ شیشه خاک گرفت
پاشنه، بی صدا
بلند میشوند بر شاخه
"copper "red lines
Standing like seperating
From the closed lip
Photographer / Outdoor, Standing
spot of earth
Bright,from hand touches
Gazelle drags the water to dream
Call s you Who stays
Suddenly on the wall
Steps of glass were sanded up from dust
Heel, silent
Rise up on the branch
شعر
امیر قاضی پور
ترجمه
پدرام محمدزاده
پنجشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۲ | 6:7 | امیر قاضی پور -
شعر، مراقبه ست. مراغبه. رغبت به مراقبت
رضا سیروان . نویسنده مترجم
مراقبه
شعر
رغبت
مراقبت
دوشنبه سیزدهم شهریور ۱۴۰۲ | 2:2 | امیر قاضی پور -
خونِ تازه
در زندان، نشسته
در تفرقه وضعِ مشابهی
شعر، تا زانوهاش پایین
خریدنِ آلبومِ موسیقی
زدنِ پشتِ سرم با ژیلت
خریدنِ کاغذ و دفتر
خریدنِ ژیلت
هیچ چیزش شاعرانه نیست
آن موقع هنوز
تصویرهایِ شعری
وقتی شما از کُشتن ما ...
- - -
امیر قاضی پور
زندان
زندانی
شعر
امیر قاضی پور
شنبه یازدهم شهریور ۱۴۰۲ | 20:51 | امیر قاضی پور -
حقِ حیات و زندان زُدایی
زندان زُدایی در کنارِ مخالفت با اعدام قرار میگیره . از جنسِ حقِ حیات تا کرامت انسانیِ امثالِ جواد روحی( ها) حفظ بشه . تو ایران سر یک مساله جزئی و نه صرفن سیاسی، شهروندان همدیگر را به زندان کردن تهدید میکنند. کوروش زعیم از اعضای جبهه ملی ایران ، "طرح زندان زُدایی" را سالها پیش تقدیم قوه قضائیه کرد . چند نفر از شهروندان ایرانی ، به طرحِ زندان زُدایی توجه کردند/؟ در باورِ جهانی متاسفانه زندان جایی برای زجر کشیدن ، تحقیر شدن و آب خنک خوردن است. تو فیلمهای سینمای آمریکا و جهان، براساس واقعیت موجود، از همان ابتدایِ ورود به زندان، زندانی را لُخت و عور میکنند و زن و مرد و دوجنسی و ترنس هم ندارد و کرامتِ انسانی را از همان لحظات اول به اسمِ بازرسی خدشهدار میکنند. زندان باید آخرین گزینه باشد در شرایطی که دارای امکانات زندگی و رفاهی و نه سلب کردنِ حیات باشد . افتخارِ کسانی که در ج.ا بجایِ زندان زُدایی ، زندانبان بودن است . زندان زُدایی در کنارِ مخالفت با اعدام قرار میگیره . تاکید دارم
جواد روحی
زندان زُدایی
حق حیات
زندان
جمعه دهم شهریور ۱۴۰۲ | 2:3 | امیر قاضی پور -
بجای خواندنِ خبرها باید خبرسازی کرد
مثلِ ساختنِ کتاب مثلِ ساختنِ شعر
فقط هم مبارزه نیست. در همه جنبهها
خواندنِ خبرها افسردگی میاره
خودتان خودمان در متنِ خبرها باشیم
حتا سکون و سکوت و فضای خالی که داریم خودش خبرِ شخصی و فردیه . آرامش، سکون و سکوت خبرِ درونیه
ننامیدنی . بیشکلی
ورای آن چیزی که دیگران برای ما میسازن
حضور داشتن
ننامیدنی
بیشکلی
خبرسازی
خبر
پنجشنبه نهم شهریور ۱۴۰۲ | 2:21 | امیر قاضی پور -
حمایتها از مهدی یراحی عالی .
کسی جای کسی رو تنگ نکرده و نمیکنه .
از امثالِ مهدی یراحی به جهت مبارزاتی حمایت میکنیم و ضعفِ موسیقیاییِ کارِ آنها را نمیبینیم . به اندازه یک درصد آثارِ ادبی و هنری دیگران مخصوصن کارهای غیرمتعارف را هم ببینیم. آنها را تحسین و تشویق کنیم. فراتر از رقابت ما نویسندهها و شاعرها . هژمونی چیز بدیه. چه عادل فردوسی پور چه شجریان
حمایت
مهدی یراحی
تحسین
تشویق
دوشنبه ششم شهریور ۱۴۰۲ | 2:22 | امیر قاضی پور -
حضور در لحظه حال در فیلم«زندگیهای گذشته»( Past Lives) . اکهارت تُلهای به فیلم عاشقانه Past Lives نگاه کنیم ، باید در تکتک لحظات زندگی حضور داشته باشیم . حتا یک نفس کشیدن . دم و بازدم ، خوردن میوه ، قرار گذاشتن و تکتک کارهای روزانه از کودکی تا پیری . حضور در لحظه حال و اکنون . باید بدنِ خودمان را احساس کنیم . چشیدنِ مزه خوراکیها ، مسواک زدن ، صدایِ رودخانه و آب را شنیدن ، یا قرار گذاشتن یک عملِ مکانیکی نیست . کدام حضور؟ اگر در لحظه حال حضور داشته باشیم، اونوقت گذشته و آینده توهماتی بیش نیستند و هیچگونه حسرتی وجود ندارد . گذشته و آینده همین لحظه حال تنها زمان واقعی است . اکهارت عزیز! فیلم Past Lives از فیلمساز کُرهای " سلین سانگ" را دیدهای /؟ آموزههای تُرا باید برجسته کرد . باید ایجابی . هر روز باید یک فیلم خوب دید
لحظه حال
زندگیهای گذشته
Past Lives
اکهارت تُله
دوشنبه ششم شهریور ۱۴۰۲ | 2:20 | امیر قاضی پور -
طنابکشی در ایران ادامه دارد
از روسریتو در بیار موهاتو باز باز باز کن
تا روسریتو سرکن ماموران پلیس
پوشش اختیاری
حجاب اجباری
زن زندگی آزادی
طنابکشی
شنبه چهارم شهریور ۱۴۰۲ | 3:44 | امیر قاضی پور -
هر روز باید یک فیلم خوب دید
دیدنِ فیلم : Past Lives
کارگردان : سلین سانگ
یکی از بهترین فیلمهای همین سال ۲۰۲۳. حسآمیزی عالی داره این عاشقانه کُرهای از محصولاتِ A24 . جان کاساوتیسِ فیلمساز، احساس را بالاتر از هر چیز در هنر و سینما میدانست . مصداقش فیلم Last lives میتونه باشه .
لطفن " رمانتیک نشو " ، استراتژی خوبیه که فیلم Last lives دارد . این رمانتیک نشدن در عینِ عاطفه و احساس در فیلم، نقطه ضعف نیست . اغلب درباره علایق خودم درباره هنر و ادبیات به دوستانم میگم : لطفن رمانتیکش نکن .
خواندن ریویو زیر از " دنیای تصویر " ، شما را تعقیب میکند فیلم " زندگیهای گذشته " ( Past Lives) را ببینید.
▪️نمایشنامه نویس سلین سانگ متولد کره جنوبی است که تقریبا حدود دوازده سالگی به خارج از شهر تورنتو مهاجرت کرد. بعدها نمایش نامه نویسی در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک خواند. شهری که اکنون همراه همسر آمریکایی و رماننویس خود زندگی میکند. نخستین تجربه کارگردانی سلین سانگ، زندگیهای گذشته، از نگاه منتقدان متعددی یکی از بهترین فیلمهای سال 2023 است. سانگ زندگی شخصی خود را دستمایه قرار میدهد تا درامی رمانتیک با موضوع سرنوشت، افسوس، تعهد و اگرهایی بسازد که ما را دنبال میکند. فیلم یکی از بهترین آثار به نمایش درآمده در جشنواره ساندنس بود.
🔹دو دوست به نام نورا و هه سونگ تلاش می کنند دوباره یکدیگر را بشناسند در حالی که سالها پیش در دوران مدرسه دوستان نزدیکی بودند، و حالا احساساتی دوباره در آنها شکل میگیرد. فیلم تداعی کننده فیلم پیش از غروب ساخته ریچارد لینکلیتر و منهتن ساخته وودی آلن یا حتی برخورد کوتاه ساخته دیوید لین است. گفته میشود که سلین سانگ نسبت به ژستها و رفتارهای رمانتیک دافعه دارد که دقیقا یکی از نقاط ضعف فیلم میتواند همین مورد باشد و یکی از قواعد هالیوود است.
🔹«زندگیهای گذشته» اجرای سادهای دارد اما با ایدههایی بازی میکند که ماهیت عشق است و به خاطراتی چنگ میزند که توانایی تاثیر در زندگی حال شخصیتهای اصلی را دارد. «زندگیهای گذشته»بیشتر درباره اگرها و درباره پذیرش انتخاب ها و یاد دادن به خودمان است که از لحظه زندگی لذت ببریم و به این موضوع نچسبیم که زندگی میتوانست چطور باشد.
زندگیهای گذشته
past lives
سلین سانگ
عاشقانه
پنجشنبه دوم شهریور ۱۴۰۲ | 2:34 | امیر قاضی پور -
ابراهیم گلستان
و نمایشگاهی از عکسهای ایران
ابراهیم گلستان که این چنین دلباختهی ایرانه، نیم قرن خارج از وطن زندگی میکنه .
از گوشههای دور، از دشتهای باز، از چشمهها و ریگهای روان، کوههای پرت، دههای خواب، و ابر روی دریاها؛ از گرما، از صخرههای مثل کالبد غولهای قرنهای رفته خالی که ناگهان از رعد و برقهای اول خلقت ، به جای خویش خشکیدند، از تیلههای پراکنده سیلک، از طاسِ سنگی فرسنگها فراخِ درهِ دیوانهوار داغ در کوهمند، از لالهزارهای خوزستانِ پیش از عید، و هُرم هورهای همان سرزمین بعد از عید، از پونهزارهای دماوند، تابستان؛ گزهای یالپریشان که با نسیم گرم گردآلود در دشتهای ساحل دریای فارس سوگ میگیرند؛ بم، بویینزهرا؛ و قامت خدنگ صنوبرها با برگهای رقصنده در آفتاب ییلاقی؛ از کندههای کهنه بِنِه و بید یا بلوط در تنگ تامرادی؛ گلهای نقرهرنگ نی که در آغاز دشت آمل، پایان تابستان، با باد رو به کوه میخوابند؛ شبهای ماهتابِ ببابانِ در حصارِ کوهِ نیلی رنگ، بیوزن؛ موج سراب سربی خوابآلود با خط چینههای دورادور با بوتههای خار و چتر نارونها، دور، ول، میان بیابان بعدازظهر؛ از کاروانسرای کهنه متروک، درهم شکسته، و از جای چادر چادر به دوش کوچکرده که از گلهاش هنوز بو برجاست؛ بوی خزان دره سوهانک، و خلوت سفید زمستان کوهپایه البرز؛ روزی که از هوا میدید رگبار روی تپههای رسی خاک را سرختر میکرد، و از صدای هلیکوپتر، پایین، در کوچههای تنگ و سراشیب جوجههای ده فرار میکردند، سگها به پارس افتادند اما صدایشان تا به بالا نمیآمد، و خاک سرخ میگردید، و هر چه پیش میرفتند سرختر میشد زیرا که خیستر میشد؛ و نور سرخ و سایه لرزان انگار کوه را میجنباند؛ از ده که با تمام باغهای سیب و گلابیش از شکوفه میترکید، و عکس لرزانش در دریاچه میافتاد➖ دریاچه شور بود ، و در کوچههای ده گنداب بوی بهار را میبرد .
اسرار گنج درهی جنی
ابراهیم گلستان
ایران
ابراهیم گلستان
طبیعت
ایران کجاست
چهارشنبه یکم شهریور ۱۴۰۲ | 5:24 | امیر قاضی پور -
یادداشتهای احمد زیدآبادی
در هفتادمین سالگرد کودتای ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲
یادداشت اول:
کودتا بود یا نبود؟
در 28 مرداد سال 1332 "کودتا" رخ داد یا تغییر و تحولی با ماهیت غیرکودتایی صورت گرفت؟
از منظر "حقوق اساسی" یعنی تحلیل موضوع در چارچوب قانون اساسی وقت، به نظرم میتوان در مورد کودتا نامیدن عملیات آن روز، تردیدهایی را مطرح کرد.
کودتا اما بیش از آنکه امری حقوقی باشد، ماهیت سیاسی دارد. ماهیت سیاسی تحول 28 مرداد بدون تردید از جنس کودتا بوده است. دلیلش رفتار دولت برآمده از آن حادثه است؛ چون با انحلال نهادهای مدنی و سیاسی و سرکوب مخالفان و منتقدان، خفقان سیاهی را بر کشور حاکم کرد و انتخابات مجلس را هم کاملاً به صورت نمایشی و فرمایشی درآورد و اثری از مشروطیت باقی نگذاشت.
یادداشت دوم :
تناقض رسواکننده است!
افراد و گروههایی این روزها علیه نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد سال 1332 قلمفرسایی میکنند که تا همین دیروز، مرحوم دکتر مصدق را آمریکایی میدانستند. حتی همین امروز، پیروان و یاران و همرزمان دکتر مصدق در جبهۀ ملی و نهضت آزادی را وابسته به آمریکا میدانند. علاوه بر این، دو سرمشق فکری دکتر مصدق یعنی ملیگرایی و لیبرالیسم را، مکاتب آمریکایی قلمداد میکنند! الگوی سیاسی مورد نظرشان هم که سیدحسن آیت و عبدالحمید دیالمه است، یعنی دو فردی که دکتر مصدق را عامل آمریکا و مظهر تمام رذائل و شرارتهای ممکن معرفی میکردند!
حال شیفتگان سیاسی حسن آیت، روی چه اصول و منطقی، یکباره دلسوز رهبر نهضت ملی و مخالف کودتای 28 مرداد شدهاند؟ در منطق آیت، 28 مرداد اصلاً کودتا نبوده، بلکه قیام ملی علیه دولت مصدق بوده است! این نکته را سیدمحمود کاشانی فرزند مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی نیز دائماً تکرار و بر آن پافشاری میکند و بر این باور است که پدرش هم چنین دیدگاهی داشته است.
با این حساب، افرادی مثل مدیرمسئول کیهان یا باید طبق نظر الگوی سیاسی خود یعنی سیدحسن آیت، 28 مرداد را قیام ملی بدانند و یا اگر چنین تعبیری را به مصلحت امروز خود نمیدانند، توضیح دهند که وقتی هنوز جبهۀ ملی و دیگر یاران دکتر مصدق را عامل و وابسته به آمریکا معرفی میکنند، چگونه ممکن است آمریکا علیه دولت وابسته به خود کودتا کرده باشد؟
تناقض فقط دردسرآفرین نیست، رسواکننده هم هست! نمیتوان در دعواهای سیاسی داخلی، مصدقیبودن را به معنای وابستگی به آمریکا دانست و در همان حال، در حوزۀ سیاست خارجی مدعی آمریکا هم شد که چرا در کودتا علیه مصدقیها، شرکت داشته است؟
کودتای۲۸مرداد
محمد مصدق
تناقض
احمد زیدآبادی