دوشنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۴ | 22:31 | امیر قاضی پور -
بیشتر از معلمها، از کتابها، فیلمها، تصاویر و آثارِ ادبی و هنری آموختم. معلمهای ایدئولوژیک به منِ دهه شصتی چیزِ چندانی یاد ندادند. معلمهای اغلب بیسواد و عقدهای که کارهای ناشایست مثلِ تنبیه بدنی نیز داشتند. چندباری سرِ تنبیه بدنی جلویشان ایستادم و تهدیدشان کردم که تا اخراج و بیکاری آنها از مدرسه پیش میروم. و آنها را وادار به عقب نشینی کردم.
آموزگاران خوب من امروز لائو تزو ( Lao Tsu) در کتاب جاودانه دائو دِ جینگ ( Tao Te Ching) است. آموزگار من اکهارت تول ( Eckhart Tolle) در کتابهای سکون سخن میگوید ( Stillness Speaks) ، زمینی نو ( A New Earth) و نیروی حال ( The Power Of Now) است. اول بار که از اکهارت تول خوشم آمد، آنجا بود که در کتاب سکون سخن میگوید آورده بود که یک آموزگارِ معنوی چیزِ جدیدی برای شما ندارد. اکهارت تول چیزهای از یاد رفته را یادآوری کرد. من را به کودکی به صفر رساند. و اهمیت لحظه حال که تنها زمانِ واقعیست را او یادآور شد. اکهارت تُله یک پیروِ واقعی دائوست.
از دائو:
انسان خوب کسی نیست جز آموزگاری برای انسان بد
انسان بد کسی نیست جز چالشی برای انسان خوب
اگر این را درک نکنید، یقینا راه را گم میکنید؛
اگرچه بسیار باهوش باشید.
این راز بزرگ است.
آموزگار
دائو
اکهارت تُله
کتاب و فیلم
پنجشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۴ | 12:2 | امیر قاضی پور -
یادمان باشه تو این مرگهای خودخواسته بسیاری از آدمها هم نجات پیدا میکنند و خودکشی نمیکنند. نمونش اکهارت تُله ( Eckhart Tolle) که در ۲۹سالگی میخواست خودش را بکشد. چرا باید به این زندگی نکبتبار ادامه دهم؟ چرا باید به این تقلای مداوم ادامه دهم؟ اما اکهارت تول خودکشی نکرد و برای میلیونها نفر در جهان با نوشتهها و گفتارش در " سکون سخن میگوید، زمینی نو و نیروی حال " الهامبخش شد. اکهارت تُله خودش میگه به مدت دوسال از عمرشو، بعد از اینکه خودکشی نکرده، در حالتی از شور و شادی بر روی نیمکتهای پارک گذرانده.
این تقلای زندگی مهمه. تصویرِ تقلا و خواهشهای دو زنِ را در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن به یاد دارم. بودن و نبودن
خودکشی نکردن
تقلا
اکهارت تُله
کامران محمدخانی
چهارشنبه بیست و نهم اسفند ۱۴۰۳ | 14:49 | امیر قاضی پور -
ناتوانی یا بیاشتیاقی ذهن انسان به گذشتن از گذشته، به خوبی در داستانِ دو راهب ذِن ، به نامهای تانزان و اکیدو ، شرح داده شده است. روزی این دو راهب از یک جادهی روستایی عبور میکردند. جاده بر اثر بارش باران، حسابی گلآلود شده بود. وقتی به روستا نزدیک شدند، به زنِ جوانی رسیدند که تلاش میکرد از عرض جاده عبور کند؛ اما گِل به قدری زیاد بود که کیمونوی ابریشم زن را کثیف کرد. تانزان زن را بغل کرد و به سمت دیگر جاده برد.
هر دو راهب در سکوت به مسیرشان ادامه دادند. پنج ساعت بعد، وقتی نزدیک اتاقک معبد شدند، اکیدو دیگر نمیتوانست جلوی خودش را بگیرد. پس پرسید: « چرا اون دختر رو در جاده حمل کردی؟ ما راهبها حق نداریم این جوری کنیم!»
تانزان پاسخ داد: « دختر را چند ساعت پیش زمین گذاشتم، تو چی؟ هنوز داری حملش میکنی؟»
تصور کنید اگر کسی تمام اوقات مانند اکیدو زندگی کند، یعنی نخواهد یا نتواند از دست موقعیتهای گذشته خلاص شود و به حجم آنها بیفزاید، چه اتفاقی میافتد؟ متاسفانه اغلب مردم روی سیارهی زمین همینطور زندگی میکنند. خدا میداند چه بار سنگینی از گذشته در ذهنشان با خودشان حمل میکنند.
گذشته، به عنوانِ خاطره در وجود شما زندگی میکند، اما خاطرات، به خودیِ خودشان، مشکلساز نیستند. در واقع از طریقِ خاطرات، یعنی افکارِ مربوط به گذشته، کنترل شما را به دست میگیرند، مشکلساز میشوند و بخشی از حس خود میشوند. شخصیت شما به گذشته مشروط شده است، تبدیل به زندان میشود. حس خود را روی خاطراتتان سرمایهگذاری میکند و داستان شما به همان چیزی تبدیل میشود که خود برداشت کرده است. این « منِ کوچک » توهمی، هویت واقعی شما را به عنوانِ حضورِ بیزمان و بیشکل پنهان میکند.
هیچ اتفاقی که در گذشته افتاده است، قادر نیست جلوی شما را از حضور در زمانِ حال بگیرد و اگر گذشته نتواند جلوی شما را از حضور در زمانِ حال بگیرد، پس چه قدرتی دارد؟
نوشته بالا از « اکهارت تول» با ترجمه محمدرضا بابامرادی است. اکهارت تول همیشه تاکید دارد: تنها زمانِ واقعی لحظه حال است.
لحظه حال
حمل نکردن گذشته
بیزمان
اکهارت تُله
پنجشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۳ | 22:6 | امیر قاضی پور -
آگاهیِ نو
بزرگترین دستاورد انسان، آثارِ هنری، علمی یا فناوری نیست؛ بلکه تشخیص این بدکارکردیِ ذهنی و جنون است. درگذشتهیِ دور، تعداد اندکی توانستند به این تشخیص برسند. مردی به نام سیدارتها که ۲۶۰۰ سال قبل در هندوستان زندگی میکرد، شاید اولین کسی بود که به طرز کاملا شفافی به این تشخیص رسیده بود. سپس، لقب بودا به او داده شد. بودا یعنی « انسانِ بیدار » که در همان زمان، یکی دیگر از معلمان بیدار به انسانیت در چین ظهور کرد. نامش لائو زه( Lao tzu) بود. او آموزههایش را در یکی از بزرگترین کتابهای معنوی که تاکنون نگاشته شده است، به جا گذاشت؛ دائو دِ جینگ ( Tao Te Ching).
متنِ بالا از کتاب « زمینی نو » ( A New Earth ) اثر اکهارت تول ( Eckhart Tolle ) با ترجمه « محمدرضا بابامرادی» استخراج شده است. یک انتقاد دوستانه به عنوان یک شاعر از مترجمانِ فارسی آثارِ اکهارت تول یا اکهارت تُله در ایران دارم . مترجم معروف آثارِ اکهارت تول آقای مسیحا برزگر در ترجمه خود از متنِ بالا در کتاب زمینی نو، نام بودا ، لائو زه و کتاب جاودانه دائو دِ جینگ را ترجمه نکرده است! واقعا به چه علت؟ چرا مترجمان ما در ایران، فکر میکنند باید متن را خلاصه کرد و مخاطب ایرانی را در فهم و درک اثر دستکم میگیرند. در حالیکه اثرِ جاودانه دائو دِ جینگ با استقبال مخاطب بارها و بارها با چند ترجمه در ایران منتشر شده است. چرا دائو دِ جینگ و لائو زه باید حذف شود؟ مترجم گرامی آقای مسیحا برزگر نمیدانند اندیشه آموزگارِ معنوی اکهارت تول در گفتار و نوشتههایش از اساس بر مبنای دائو و دائو دِ جینگ است(؟).اکهارت تول بارها در گفتار، نوشتهها و سخنرانیهایش به لائوزه و کتاب دائو دِ جینگ اشاره کرده است. در یکی از سخنرانیهایش اکهارت تول، کتاب دائو دِ جینگ را بر دست گرفته و نزدیک به یک ساعت و نیم، کتاب لائو زه را خوانش و تفسیر میکند. هیچ یک از مترجمان آثار اکهارت تول، کل متن کتابهای او را ترجمه نکردند. بسیاری از اسامی و سطرهای کتابها را حذف کردند. اینها ربطی به سانسور ندارد. ترجمه دلبخواهی! است. در حالیکه اگر مترجمان به عنوان نمونه همین دائو دِ جینگ را حذف نمیکردند، به فهم و درک نوشته اکهارت تول، بیشتر کمک میشد. وقتی مترجمی جوان متولد ۱۳۷۷ بنام « محمدرضا بابامرادی» در ترجمه خود، دائو دِ جینگ را فراموش نمیکند. این انتقاد به معنی این نیست که مترجمان آثار اکهارت تول، تاثیرگذار نبودند. اگر آنها نبودند کتابهای اکهارت: زمینی نو، نیروی حال، سکون سخن میگوید و تمرین نیروی حال هرگز در ایران شناخته نمیشد. اما حذف دلبخواهی متن را نمیشود نادیده گرفت.
اکهارت تُله
دائو دِ جینگ
لائو زه
مترجم
پنجشنبه بیستم دی ۱۴۰۳ | 11:23 | امیر قاضی پور -
مسیح میگوید: «خوشا به حال آنهایی که روحشان فقیر است، بهشت جایگاه آنهاست.» روحِ فقیر روحیست که آلوده به توهم مالکیت نیست. روحِ فقیر، روحیست که خود را در اشیا و داشتهها گم نکرده است. روحِ فقیر، روحیست که خود را در اشیا و داشتهها جستوجو نمیکند. روحِ فقیر، روح آزاد و رهاست. بهشت نیز شادمانی و شور و سرمستیِ قلبِ سلیم است. بهشت سکوت و سکون و طمأنینهی قلبیست مطمئن که حقیقت یگانهی خود را در آیهها و آیینههای همهی پدیدهها مشاهده میکند. عدم تعلق به مال دنیا، یکی از آموزههای معنوی همه ادیان جهان است. تعلق داشتن به مال دنیا، همان همذاتپنداری با اشیا و داشتههاست.
ایگو همواه به دیگران و نظرات آنها وابسته است. داشتن و بیشتر داشتن، یک وهم جمعیست، یک حماقتِ آمیخته به جنون. اگر نتوانی خود را از این وهم جمعی خلاص کنی، تا آخر عمر به دنبال داشتهها میگردی؛ بدون توجه به این که حقیقت خود را در چیزهایی که به دنبالشان میگردی، گم کردهای.
برای رهایی از بند تعلقات، لازم نیست کاری بکنی، فقط کافیست معنای وجود خود را در میانِ اشیا و داشتهها جستوجو نکنی. تا رسیدن به این رهایی، نسبت به وابستگی خود به اشیا و داشتهها آگاه باش. البته شاید تا زمانی که چیزی را از دست ندادهای نسبت به وابستگی شدید خود به آن چیز آگاه نشوی. گاهی از دست دادن چیزی باعث میشود تا ما بدانیم که تا چه حد به آن چیز وابسته بودهایم. اگر از دست دادن چیزی موجب ناراحتی و اندوه و اضطراب تو میشود، پس بدان که به آن چیز وابسته هستی. اگر بدانی که از اشیا هویت گرفتهای، روزنهای به روی رهایی از کسب هویت از اشیا گشودهای. نخستین بارقهی روشنی و بیداری، فهم این نکته است که: « من آن آگاهیِ بیکرانه هستم که از تعینات و تعلقات و وابستگیهای خود با خبرم! »
- اکهارت تُله . فارسیی مسیحا برزگر
مالکیت
اشیا
اکهارت تُله
سکون
یکشنبه یازدهم آذر ۱۴۰۳ | 0:30 | امیر قاضی پور -
اهمیت دادن به لحظه حال که تنها زمان واقعی است در فیلم زیبای MY OLD ASS به کارگردانی Megan Park . از آنجا که گریزی از لحظه حال نیست، چرا به آن خوشامد نگویی و با آن دوست نشوی؟

بقول اکهارت تُله: زنده بودن را در بدنت حس کن، این احساس تو را به حال متصل میکند.
لحظه حال
My Old Ass
اکهارت تُله
megan park
یکشنبه چهاردهم مرداد ۱۴۰۳ | 8:58 | امیر قاضی پور -
از وقتی با نظرات اکهارت تُله ( نویسنده کتابهای تاثیرگذارِ زمینی نو، نیروی حال و سکون سخن میگوید) آشنا شدم، ردپایِ سکون و سکوت در آثارِ ادبی و هنری برای من مهم بوده و هست. چیزِ غریبی نیست.

فقط نوعِ نگاه هر اثر فرق دارد. حتا میتوان یک Top10 سینمایی از سکوت و سکون داشت. فیلمهایی که با سکوت و سکون دوست دارم :
۱. در صدر فیلمها ، فیلم شانتال آکرمن فیلم «من تو او مرد او زن» قرار دارد. خلاقیت فیلمساز در سکون و سکون ، مثال زدنیست.
۲. از فیلمهای سینمای ایران، فیلم «چشمه» اثر آربی اُوانسیان را هیچ جور نمیشه نادیده گرفت. سازمان دادنِ سکوت با صفحات سفید در سینماتوگرافی که در تمام اجزای فیلم هست
۳. فیلم ماشین مرا بران ( Drive My Car) از هاماگوچی فیلمساز ژاپنی. بله! نشستهای بر معبرِ سکوت
۴. فیلم در شهر سیلویا ( In The City Of Sylvia) دیالوگ اندکی دارد. در جلسه سینماشعر گفتم که این فیلم را حتا میشه فیلم صامت نامید. سکوت و سکون هم ضمن سروصداهای فیلم که کاملن موسیقی میشوند، وجود دارد. یک سینماگرافِ زیبا و مدرن
۵. تو فیلم پُردیالوگ «دختران چلسی» از اندی وارهول، بیست دقیقه سکوت هست
۶. از «هاماگوچی» یک فیلم دیگر بنام «شیطان وجود ندارد» را میشه مثال زد
۷. از سینمای ایران ، فیلم کمتر دیده شدهی «تابور» ساخته وحید وکیلیفر که در جشنوارههای جهانی تحسین شده و در گروه هنر و تجربه اکران شده را میشه به لیست افزود
۸. از فیلمسازِ خلاقِ فلسطینی «الیا سلیمان» فیلم این جا میتوانست بهشت باشد ( It Must Be Heaven) که سکون و سکوت را خوب تصویر کرده است
۹. فیلم سکوت و فریاد ساخته میکلوش یانچو
۱۰. فیلم روزهای عالی ( Perfect Days) ساخته ویم وندرس . سکوت و سکونِ تصویر شده در این فیلم با نظرات اکهارت تُله کاملن همسو است
۱۱. با اغماض فیلم Daddio ساخته کریستی هال ( Christy Hall) . هرچند یک فیلم متوسط است
سکون
سکوت
سینما
اکهارت تُله
شنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 15:20 | امیر قاضی پور -
بر علیه «خودِ خودمحور» و مَنیت
بدونِ «خود» مسالهای وجود ندارد
از تمامی ترسها و خواستههایی که را در رابطه با وضعیت دشوارِ زندگیات داری و هر روز توجه بیشتری صرف آن میکنی، چه باقی خواهد ماند؟ خط فاصلهای سه-چهار سانتیمتر، بین تاریخ تولد و تاریخ وفات بر سنگ مزارت.
برای «خودِ خودمحور» این فکر یاس آوریست اما برای تو رهایی بخش است.
بر علیه مَنیت
اکهارت تُله
فارسیی : فرناز فرود
مَنیت
خودِ خودمحور
رهایی ناب
اکهارت تُله
پنجشنبه ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ | 15:45 | امیر قاضی پور -

" صدای شنیدنِ طبیعت
صدای شنیدنِ آب
صدای شنیدنِ سکوت و سکون "
همه اینها در فیلم شیطان وجود ندارد( Evil Does not Exist) ، ساختهی " ریوسوکه هاماگوچی " هست. بعد از فیلم روزهای عالی( Perfect Days) از ویم وندرس، این جدیدترین فیلمیست که به طبیعت، سکون و سکوت ، توامان احترام میگذارد. احترام گذاشتن و قدردانی از سکوت و طبیعتِ خالص و ناب در فیلم شیطان وجود ندارد، تحسینبرانگیز است. تصویری از یکی شدنِ انسان با طبیعت و تمامیتِ هستی .
دوست دارم نوشته اکهارت تُله را با ترجمه فرناز فرود در پیوند با فیلم Evil Does not Exist بیاورم:
ما فقط برای بقای جسمانی به طبیعت متکی نیستیم. ما به طبیعت نیاز داریم تا راه خانه، راه خروج از زندان ذهنهایمان را نشان دهد. ما در انجام دادن، فکر کردن، به یاد آوردن و پیشبینی کردن گم شدهایم. ما در هزارتوی پیچیدگی و جهانی از مشکلات گم شدهایم.
آنچه را سنگها، گیاهان و حیوانات هنوز نمیدانند، فراموش کردهایم. فراموش کردهایم که چگونه باشیم؛ آرام باشیم، آنجا که زندگی هست باشیم: اینجا و اکنون!
شیطان وجود ندارد
طبیعت
سکوت
هاموگوچی
دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 2:21 | امیر قاضی پور -
طبیعت
ما فقط برای بقای جسمانی به طبیعت متکی نیستیم. ما به طبیعت نیاز داریم تا راه خانه، راه خروج از زندان ذهنهایمان را نشان دهد. ما در انجام دادن، فکر کردن، به یاد آوردن و پیشبینی کردن گم شدهایم. ما در هزارتوی پیچیدگی و جهانی از مشکلات گم شدهایم.
آنچه را سنگها، گیاهان و حیوانات هنوز نمیدانند، فراموش کردهایم. فراموش کردهایم که چگونه باشیم؛ آرام باشیم، آنجا که زندگی هست باشیم: اینجا و اکنون!
اکهارت تُله
سکون سخن میگوید
فارسی ی: فرناز فرود
سیزده بدر
طبیعت
سکون سخن میگوید
اکهارت تُله
پنجشنبه دوم فروردین ۱۴۰۳ | 2:13 | امیر قاضی پور -
اکهارت تول یا اکهارت تُله ، را در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است میشناسم. تو روز جهانی شعر ، ۲۱ مارس، از اکهارت تُله یا اکهارت تول دوست دارم به عنوان یکی از مروجانِ شعر نام ببرم. کسی که در کتابهای «نیروی حال» و «زمینی نو» با آوردنِ چند سطر از یک شعر، کششِ یک متن را چند برابر کرده است. کتابهای «اکهارت تول» را چند مترجم بفارسی ترجمه کردند. تنها یک مترجم بنام «مسیحا برزگر»، اشعارِ مولانا و جملات قصار از عارفان ایرانی را در متنِ کتابها ترجمه کرده است. و سایر مترجمان در کمالِ ناباوری شعر مولانا و جملات عارفان ایرانی و خارجی را ترجمه نکردند.
قبل از آشنایی با اکهارت تول، خودمو شاعرِ ذهنی میدانستم. اما حالا دیگر شاعرِ ذهنی نیستم.
چهار کتاب اکهارت تول یا اکهارت تُله:
۱.سکون سخن میگوید. با ترجمه فرناز فرود
۲. زمینی نو. با ترجمه مسیحا برزگر
۳. تمرین نیروی حال. با ترجمه فرناز فرود
۴. نیروی حال. با ترجمه مسیحا برزگر
روز جهانی شعر
اکهارت تُله
مسیحا برزگر
مولانا
چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۴۰۲ | 17:12 | امیر قاضی پور -
تمرینِ نیرویِ حال برای آرامش :
۱. عادت کنید از خود بپرسید، در این لحظه در درونِ من چه میگذرد؟
۲. آزادی، هنگامی آغاز میشود که درک کنید شما "فکر کننده " نیستید
۳. هیچ چیز هیچگاه در گذشته رخ نداده است؛ در حال رخ داده است. هیچ چیز هیچگاه در آینده رخ نخواهد داد؛ در حال رخ خواهد داد
تو طولِ روز، وقتی خشمگین میشم . قفل میشم و بهم میریزم ، آموزههای کتاب " تمرین نیروی حال " را مرور میکنم. بله! مراقبه و سکوت لازمه
تمرینِ نیرویحال
حال
حضور
لحظه
سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۲ | 0:3 | امیر قاضی پور -
در لحظه حال بودن
قهرمان فیلم روزهای عالی( Perfect Days ) ساخته ویم وندرس، مصداق این جمله اکهارت تُله ( نویسنده کتاب زمینی نو و سکون سخن میگوید ) است:
در جستجویِ اسبابی برای خردسندی باش، و بینهایت سبب برای خرسند بودن خواهی یافت. و تنها آن زمان که خرسند و سپاسگزار باشی مذهبی خواهی بود، زیرا خرسندی یعنی مراقبه، یعنی در سکوت و در لحظه حال بودن...
از شعرِ پاریس تگزاس
تا مراقبه و سکون و سکوت فیلم-شعرِ Perfect Days
این من باید محو شود و خودی وجود ندارد
یکی شدن شخصیت اول فیلم Perfect Days با طبیعت
درست مثلِ نظرات اکهارت تُله
ممنون آقای ویم وندرس
وقتی گفته میشه سکوت راهحل مشکلات است . جایی در فیلم Perfect Days ، وقتی مرد ، پسربچه را پیدا میکند، مادربچه ، بیاعتنا در حالت توهینآمیز، بدونِ اینکه تشکر کند، میرود. واکنش مرد، فقط سکوت است و لبخندی که به پسربچه میزند. دقیقن بجای واکنش، تسلیم و پذیرش وجود دارد و این عالیست
سکوت
perfect days
ویم وندرس
مراقبه
شنبه بیست و سوم دی ۱۴۰۲ | 6:0 | امیر قاضی پور -
محمدجعفر مصفا یا اکهارت تُله ایران
مصفا در کتاب " تفکر زائد "، مثلِ " اکهارت تُله " میاندیشد:
یکی دیگر از طرحهای فکر برای فرار از واقعیات این است که انسان را از زمانِ حاضر که تنها زمانِ واقعی است غافل نگه میدارد و او را در دو زمانِ موهوم ذهنی و غیرواقعی، یعنی زمان گذشته و آینده مشغول میدارد. زمانِ حاضر تنها زمانی است که حرکت زندگی در آن واقع میشود. و انسانی که در لحظه حاضر زندگی نمیکند اصولا در زندگی نیست. زندگی را از دست داده است. مشغولیت فکر در زمان به معنای مشغولیت فکر با محتویات خودش است، نه به آنچه میگذرد. و محتویات خودش چیزی جز پندارها و تصاویرِ تهی از واقعیت نیست .
■ تقسیم زندگی به گذشته ، حال و آینده ساخته ذهن و در نهایت توهمیست . گذشته و آینده شکلهای فکری و انتزاعات ذهنی هستند. گذشته را فقط در حال میتوان به یاد آورد. آنچه به یاد میآوری، رویدادیست که در حال رخ داده و حال را به یاد میآوری. آینده، هنگامی که برسد، حال است ، تنها موردی که همواره وجود دارد ، حال است. ● اکهارت تُله . سکون سخن میگوید
لحظه حال
محمدجعفر مصفا
اکهارت تُله
تفکر زائد
چهارشنبه پنجم مهر ۱۴۰۲ | 2:23 | امیر قاضی پور -
یک کتاب که میتونه بر روی میلیونها نفر از مردم در جهان تاثیرگذار باشه. کتاب " تفکر زائد " نوشته "محمدجعفر مصفا " را جدیدن خواندم. نویسنده آقای مصفا روی تکتک کلماتش در کتاب " تفکر زائد " دقت کرده است. با تکتک کلماتش احساس نزدیکی و پیوند دارم .
چقدر کتاب " تفکر زائد " با نظرات و کتابهای اکهارت تُله مثل" نیروی حال " و " زمینی نو " نزدیکی داره. هم اکهارت و هم محمدجعفر مصفا به پاکسازیِ ذهن کمک میکنند . برای رهایی از منیت ، ایگو و ذهنگرایی . بله! برای رهایی از زندانهای ذهنی و اسارتِ خود و آری گفتن به لحظه حال که تنها زمان واقعی است.
تفکر زائد
محمدجعفر مصفا
خود
اکهارت تُله
پنجشنبه سی ام شهریور ۱۴۰۲ | 2:5 | امیر قاضی پور -
جهان، جهانِ وست ورلدیه
جهانی که همه بازیگرند و نقش بازی میکنند
جهانی که هر روز هزار بار میمیریم و زنده میشیم
جهانِ ایگوها . جهانِ برابریِ ذهن با خودِ انسان در فشارِ عصبیتها
وست ورلد شاهکاره در سریال
اما در حلقهی به هم پیوستهیِ اقامتها و تکرارها ، بیش از وستورلد باید برسیم و گریز بزنیم به " نیرویِ حال " ، " زمینی نو " ، " سکون سخن میگوید " و " تمرینِ نیرویِ حال " و... اکهارت تول یا اکهارت تُله . ورایِ آن چیزی که ما را تصویر میکنند
وست ورلد
تکرار
اقامت
اکهارت تُله
سه شنبه بیست و هشتم شهریور ۱۴۰۲ | 2:55 | امیر قاضی پور -
فیلم جدید علی مصفا " نبودن " محصولِ جمهوری چک ، ایران و اسلواکی .
از زبانِ اکهارت میشه گفت : نمیتوانی خودت را در گذشته یا آینده بیابی. تنها مکانی که میتوانی خودت را بیابی در حال است .
در فیلم " نبودن " ، کمونیستِ ایرانی در چک ، کودتای۲۸مرداد و گذشته واقعن در حالهایِ دیگری هستند؟
چی میشد علی مصفا در فیلمش در لوکیشنِ کشورِ چک اشاره میکرد ، که در کشورِ واسلاو هاول حتا از پلیس مخفی و نیروهای سرکوبگر ، مردم و دولتش انتقام نگرفتند و دست به خشونت نزدن
فیلم جدید علی مصفا " نبودن " اکرانِ آنلاین شده . آیا مصفا تونسته ، گذشته را به حال بیاره؟ تو فیلمسازهای ایرانی غیر از فریدون رهنما، که در آثارش همواره گذشته را به حال میآورد برای دورانِ گذار ... و پرسشگری میکرد، کارگردان موفقی ندیدم .
گذشته و آینده توهم هستند بقول اکهارت تُله
و تنها زمان واقعی لحظه حال است
فیلم نبودن
علی مصفا
لحظه حال
اکهارت تُله
شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۲ | 4:10 | امیر قاضی پور -
جلسه سینماشعر
برای رهایی از تفکرِ شرطی و تکراری
تو این جلسه سینماشعر ، به موضوع " سکون ، سکوت و مراقبه " در پیوند با چند فیلم پرداختیم .
ابتدایِ جلسه ، بخش اول کتاب " سکون سخن میگوید " اثر " اکهارت تُله " را خواندم که همراه با نکتهها و گپهای دوطرفه من و امیر وزین همراه بود . شعرِ" لحظه " از " امیر اور " را در پیوند با سکون و سکوت خواندم . امیر وزین به نکات خوبی در پیوند با سکون و سکوت در ارتباط با فیلم " musik " به کارگردانی خانم " Angela Schanelec " از فیلمسازانِ مکتب برلین اشاره کرد . و البته فیلمهای دیگری مثل " سگ ولگرد " از تسای میانگ ، " در شهر سیلویا " ، " یک محکوم به مرگ گریخت " اثرِ روبر برسون ، " ماشین مرا بران " و ... چشمهی آربی اُوانسیان را در پیوند با سکون و سکوت و مراقبه داشتیم .
علیرضا تهرانی، انسانِ خوش مشربیست . خواننده است ، اهل تبادل و مسئولِ بخش کتاب شهرکتاب راه . علیرضا برای دقایقی با مثالهای سینمایی و شعریاش به بحث ما پیوست. از جمله شاهکارِ " سایکوسیس ۴:۴۸ " ، شعر-نمایش سارا کین را بدرستی مثال آورد .
در پایانِ جلسه ، در پیوند با سکون و سکوت ، امیر وزین، شعری از کتاب شعر خودش " سایبر مولوی " را خواند . من شعرِ " رهایی در آب " را در پیوند با سکون و سکوت انتخاب کردم .
فایل صوتی جلسه در کانال شعر بی پایان منتشر شده است . در اینجا بشنوید :
https://t.me/vasazi/4515
سکون
سکوت
سینماشعر
اکهارت تُله
دوشنبه ششم شهریور ۱۴۰۲ | 2:22 | امیر قاضی پور -
حضور در لحظه حال در فیلم«زندگیهای گذشته»( Past Lives) . اکهارت تُلهای به فیلم عاشقانه Past Lives نگاه کنیم ، باید در تکتک لحظات زندگی حضور داشته باشیم . حتا یک نفس کشیدن . دم و بازدم ، خوردن میوه ، قرار گذاشتن و تکتک کارهای روزانه از کودکی تا پیری . حضور در لحظه حال و اکنون . باید بدنِ خودمان را احساس کنیم . چشیدنِ مزه خوراکیها ، مسواک زدن ، صدایِ رودخانه و آب را شنیدن ، یا قرار گذاشتن یک عملِ مکانیکی نیست . کدام حضور؟ اگر در لحظه حال حضور داشته باشیم، اونوقت گذشته و آینده توهماتی بیش نیستند و هیچگونه حسرتی وجود ندارد . گذشته و آینده همین لحظه حال تنها زمان واقعی است . اکهارت عزیز! فیلم Past Lives از فیلمساز کُرهای " سلین سانگ" را دیدهای /؟ آموزههای تُرا باید برجسته کرد . باید ایجابی . هر روز باید یک فیلم خوب دید
لحظه حال
زندگیهای گذشته
Past Lives
اکهارت تُله
یکشنبه یازدهم تیر ۱۴۰۲ | 6:22 | امیر قاضی پور -
تقسیم زندگی به گذشته ، حال و آینده ساخته ذهن و در نهایت توهمیست . گذشته و آینده شکلهای فکری و انتزاعات ذهنی هستند. گذشته را فقط در حال میتوان به یاد آورد. آنچه به یاد میآوری، رویدادیست که در حال رخ داده و حال را به یاد میآوری. آینده، هنگامی که برسد، حال است ، تنها موردی که همواره وجود دارد ، حال است. ● اکهارت تُله . سکون سخن میگوید
فارسیی : فزناز فرود
لحظه حال
اکهارت تُله
گذشته
آینده
جمعه دوازدهم خرداد ۱۴۰۲ | 6:52 | امیر قاضی پور -
یک دختربچه زیبای پنج شش ساله که همسایه بود ، به من سلام کرد. چه انرژی داد این کودک. خدای چیزهای کوچک . همین یک سلام ، کلی معنا داشت.
اما تهران را
اصلن بعدن تکنیک میرسید
بعد از صبحبخیر
همچنان خالی روبرویِ هم
مغناطیس از تحسینِ نخستین
#امیر_قاضی_پور
بسیاری از عارفان و شاعران بزرگ جهان وجدی را در خود تجربه کردهاند که من آن را « شور و سرمستیِ بودن» مینامم. شور و سرمستیِ بودن را میتوان در چیزهای کوچک و ساده یافت ؛ یک صدا ، یک نگاه ، یک نوازش، یک چشمانداز ، یک برگ ، یک تکه ابر ، یک گنجشک ، رقص پروانهای بر فرازِ گل واشدهی قاصدک . بعضی از آدمها دنبال چیزهای گُنده و مهماند ، به همین دلیل ، چیزهای کوچک و ساده و باشکوه زندگی را نمیبینند . نیچه در لحظهای ناب از سکون و سکوت درون خویش به تجربهای نادر و باارزش دست یافت. او در همین لحظه بود که نوشت: «آه خوشبختی چه بهانههایی کوچک و ساده دارد! پرواز یک پرنده در هوا ، خزیدن یک مارمولک بر خاک ، باز شدن یک گل ، طلوع خورشید در سپیدهدمی دلپذیر، صدای خندهی یک کودک ، نگاهِ مهربان یک رهگذر که از کنارت عبور میکند ، گرمی دستِ یک دوست، یک سلام ، یک خداحافظ، دلم برایت تنگ میشود! آری ، ساکن بهانههای کوچک و سادهی کوچک خوشبختی باش.»
اکهارت تول ( Eckhart Tolle )
زمینی دیگر ( A New Earth)
فارسیی مسیحا برزگر
چیزهای ساده
نیچه
اکهارت تُله
خوشبختی
دوشنبه هشتم خرداد ۱۴۰۲ | 7:0 | امیر قاضی پور -
من شاعرِ ذهنی نیستم .
سالها خودمو آدم ذهنی میدانستم . حتا میگفتم : من شاعرِ ذهنی هستم . از وقتی با " اکهارت تُله " آشنا شدم و کتابهای او( سکون سخن میگوید ، نیروی حال، زمینی نو و تمرین نیروی حال) را خواندم، ویدئوهای سخنرانیهای اکهارت را شنیدم و دیدم، اسارتِ ذهن را کنار زدم . زندانهایی که برای خودمان با تفکرِ شرطی شده ساختیم .
جدیدن فیلم عنکبوت (spider ) ساخته دیوید کراننبرگ را میدیدم . شخصیتِ اصلیِ این فیلم درگیرِ " اسارتِ ذهن " در گذشته خودش بود . تو یک جریانِ سیالِ ذهن از نوعِ ویرجینیا وولفی فیلم spider ، تصویر میشد. این فیلمو از منظرِ اکهارت تُلهای میشه دید . همانندسازیِ مخربِ ذهن که در فیلم spider ، تصویر میشود. انسان فراتر از صورتها و ذهنش است . سروصداهای درونِ خود را باید بیرون بریزیم . من با ذهنم یکی نیستم. فضایِ خالی و صفحه سفید لازمه برای تنفس کردن . زندگی کردن
ذهن
اکهارت تُله
فیلم عنکبوت
اسارت ذهن
یکشنبه هفتم خرداد ۱۴۰۲ | 7:19 | امیر قاضی پور -
بسیاری از مردم تمام زندگیشان را صرف منتظر ماندن برای شروع زندگی میکنند
هزینههای زندگی،مشکل به شمار نمیروند.
زوال و از بین رفتنِ جسم،مشکل به شمار نمیرود.
مسئله،
از دستدادنِ لحظهٔ حال است.
از دستدادنِ لحظهٔ حال،از دستدادنِ عمر و زندگی است.
اکهارت تُله
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
لحظه حال
اکهارت تُله
زندگی
عمر
سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ | 7:30 | امیر قاضی پور -
هنگامی به سکوت آگاه میشوی، بیدرنگ آن حالت هشیاری ساکن درونی ایجاد میشود. اکنون حاضر هستی و از هزاران سال شرطیسازی جمعی بشر به بیرون گام نهادهای
شعور در سکوت عمل میکند و خلاقیت و راه حل مسایل در سکون یافت میشوند. ● از " سکون سخن میگوید " اثر اکهارت تُله . فارسی ی فرناز فرود
□ امروز دوازدهم اردیبهشت روز معلم است . من " اکهارت تُله " را به عنوانِ معلمِ تاثیرگذار انتخاب میکنم که روی نگاه میلیونها نفر در جهان تاثیر گذاشته . اضافه کنید معلمها و آموزگارانی که به قدرتهای حاکم نه گفتند . مثلِ مانیِ شاعر و پیامبر و البته مزدک. از شاعرها و فیلمسازها: فریدون رهنما به عنوانِ آغازگرِ موجِ نویِ هنری و سینمایی که آموختههایش را در هر کجا، به دیگران نیز عرضه میکرد ؛ به عنوانِ یک هنرمند چندساحتی و حمایتگر .
راستی! بازهم هم باید یادآوری کرد که روزِ معلم روزِ حکومتی نیست. چون اولبار در قبل از سال۵۷، در جریانِ مبارزات معلمها در دوره پهلوی، معلمی کُشته شد و آنروز روز معلم در پیش از انقلاب۵۷ نامیده شد
■ اکهارت تُله : به طبیعت نیاز داری تا آموزگار تو شود و یاریات کند. تا دوباره با وجود متصل شوی . اما نه تنها تو به طبیعت نیاز داری، طبیعت هم به تو نیاز دارد
□ از معلمهای دورانِ مدرسه چندان دل خوشی ندارم . معلمهای ایدئولوژیک ، خشن و عبوسِ همین رژیم واپسگرا بودند. خوشحالکنندست مبارزات معلمان در لحظه حال. بله! معلمها تغییر کردند به واسطه تغییرِ نسلها
روز معلم
سکوت
اکهارت تُله
معلم
جمعه هجدهم فروردین ۱۴۰۲ | 4:33 | امیر قاضی پور -
خودتان را با ذهنتان یکی ندانید
از ذهنیت تا بیذهنیتی
از صورت تا بیصورتی
از صفحات سفید تا واکنش ،خشونت و قضاوت
این روزها که سه کتاب از اکهارت تُله خواندم
شما با فکرتان یکی نیستید. شما متفکر نیستید
" تماشایِ فکر " بجای مُحِق نشان دادنِ خودتان.
کدام لحظه هوشیاری و آگاهی . آری گفتن به لحظه حال . کمتر به گذشته فکر کنیم
☆☆☆
شاتوت گوشتالو!
من حرف میزنم :
" موسیقی جاز "
بر اندامِ حیاتی
همیشه چیزی هست
بدونِ اینکه حرف نمیزنم
بله! در همه عمر، بچه را بیندازی
وادارت میکند بخندد، سرگرم کند
مخصوصن خودش است
برخلاف انتظار چقدر با او مهربان بود
بطورِ مبهم
زاویه دید لحظات هوشیاری پنج و پانزده دقیقه
فرق اصلی در عضلاتت
با فشارِ جریانِ آب
- - -
امیر قاضی پور
هوشیاری
امیر قاضی پور
اکهارت تُله
لحظه حال
دوشنبه چهاردهم فروردین ۱۴۰۲ | 3:37 | امیر قاضی پور -
از سودایِ طنین / و داد
قانون " آهسته " از زمان نما
ای جامِ تاریکِ انگشتانِ باز
سکونِ شب
سکونِ آب
ناخنِ کیست که میریزد
رویاىِ آب
ای جامهایی که در فضا وجود دارد
- - -
امیر قاضی پور
سالها قبل از خواندنِ کتابهای اکهارت تُله ، از سکون و فضای خالی در آثار ادبیهنری خوشم میآمد . حالا اکهارت ، این نظر را بدونِ انباشتگی و بارِ اضافه، بسط و گسترش داده به کل زندگی . برای پایانِ رنج بجای رنج بردن .
بیصورتی و یکسان ندانستن خود با ذهن، صفحات سفید و ... نظرات زیبای اکهارت تُله . آرامشِ انسانی از سکون و سکوت و بیذهنیتی حاصل میشه نه واکنش و خشم و نفرت و ترس
سکون
امیر قاضی پور
اکهارت تُله
فضای خالی
یکشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۲ | 2:48 | امیر قاضی پور -
سیزده بدر خوش
یا : طبیعت در سکون و سکوت معصومانه
فکر کردن ، مرحلهای از تکامل زندگیست. طبیعت ، در سکون معصومانهای که از پیدایش فکر قدیمتر است، وجود دارد . درخت ، گُل ، پرنده و صخره ، متوجه زیبایی و تقدس خود نیستند. هنگامی که انسانها ساکن میشوند، به ورای فکر میروند . بُعد دیگری از دانستن و هوشیاری در سکوتی که ورای فکر است وجود دارد.
طبیعت میتواند تو را به سکون بیاورد . این هدیۀ طبیعت به توست. هنگامی که حوزۀ سکون را در مییابی و در آن به طبیعت میپیوندی، آگاهی تو در آن حوزه پخش میشود . این هدیۀ تو به طبیعت است .
طبیعت از طریق تو متوجه خود میشود ؛ گویی که میلیونها سال در انتظار تو بوده است. ● از کتاب مهم و تاثیرگذار " سکون سخن میگوید " اثر : اکهارت تُله . فارسی ی : فرناز فرود
طبیعت
سیزده بدر
اکهارت تُله
سکون
شنبه دوازدهم فروردین ۱۴۰۲ | 5:39 | امیر قاضی پور -
سکوت و فضاهای خالی
که اکهارت تُله اشاره میکنه
در کتاب " نیروی حال "
بیصورتی و یکسان ندانستن خود با ذهن عالیه
چرا این کتاب در ایران تیراژ میلیونی نداره
نیروی حال
سکون
اکهارت تُله
سکوت
چهارشنبه نهم فروردین ۱۴۰۲ | 3:7 | امیر قاضی پور -
برای آرامشِ انسانی
برای پایانِ رنج
برای رهایی از زندانهای ذهنی که برای خودمان ساختیم
برای بار نزدن و علیه انباشتگی
خواندنِ کتابهای «اکهارت تُله» ، آموزگارِ معنوی لازمه
برای ما شاعرها و نویسندهها که درگیرِ بازیِ زبانی و فرسایشی شدهایم
برای همه انسانها بدون نسخه پیچیدن
«اکهارت تُله » شارلاتان نیست. چیزهایی که فراموش کردهایم را به ما یادآور میشود . برای پایانِ رنج . برای سالها به اشتباه فکر میکردیم زندگی به معنای رنج بردن است!
خواندن کتابهای «اکهارت تُله» مثلِ « نیروی حال» و «سکوت سخن میگوید» برای آزادسازیِ ذهن لازمه
نسخه صوتیِ کتاب کم حجم اما مهم : «سکون سخن میگوید»
رنج
پایان رنج
اکهارت تُله
سکون سخن میگوید
شنبه پنجم فروردین ۱۴۰۲ | 6:31 | امیر قاضی پور -
پنج فروردین ۱۳۳۵
داریوش فروهر از زندان : یک روز دیگر بر دوران زندان من افزوده شد . امروز هم به خوبی گذشت. کتاب زندگی میکلآنژ را برایم آوردهاند. خواندن آن را در چند ساعت به پایان بردم و در این کتاب قلم سوزان رومن رولان یکبار دیگر ارزش غم و رنج مردان بزرگ را نشان داده. آری درود بر غم، درود بر رنج. راستی با پیشامد شایانی روبهرو شدم. مردی سالخورده را که در زیر شلاق خورد و خمیر شده بود ، به زندان آوردند. بیچاره میگفت گناه او این است که خط گذر اعلاحضرت را شکافته و نامهی دادخواهی به ایشان داده ولی پاسبانها بدون گفتگو او را گرفته و پس از شلاق کاری حسابی به زندان آوردهاند. راستی جای شگفتی است . من شنیدهام به گروهی از مردم میگویند تا به اعلاحضرت نامه ننویسند در زندان میمانند و برخی دیگر را برای این به زندان میافکنند که چرا به شاه خود نامه نوشتهاید... خدایا زین معما پرده بردار...
نکته : داریوش فروهر را دوست دارم. اگر الان زنده بود بهش میگفتم بجای درود فرستادن بر غم و رنج، کتاب " نیروی حال " و " سکون سخن میگوید " از " اکهارت تُله " را بخوان
رنج
داریوش فروهر
اکهارت تُله
نیروی حال