
این تا تو روز.
به نام یک روشن
مثلِ خودم.
این تا تو را نداشت
وقتی که نه پاک میشوم.
نفر اول است مجموعِ خودم
- - -
امیر قاضی پور

این تا تو روز.
به نام یک روشن
مثلِ خودم.
این تا تو را نداشت
وقتی که نه پاک میشوم.
نفر اول است مجموعِ خودم
- - -
امیر قاضی پور
یک شکلِ بازجویی در بسیاری از جاهای دنیا به ظاهر شکلِ محترمانهای داره. ماموران FBA در فیلم Reality از دختری با بازی سیدنی سوئینی ( SYDNEY Sweeney) بازجویی میکنند. حتا نحوه ایستادنِ بازجویانِ مرد تو طولِ فیلم حالت اذیت و آزار داره. در حالیکه به ظاهر برخورد ملایم و دوستانهای با متهم دارند. فیلم رئالیتی (Reality) ساختهیِ Tina Satter ، بقولِ یک منتقد، با توجه به میزانِ تاکید بر رویِ کنشهایِ کوچک ، یادآورِ «شانتال آکرمن » و فیلم « ژان دیلمن» است.
چی میشه اگه کسی مثلِ امیررضا کوهستانی که سابقه اقتباسِ درخشان با تئاترهایی مثلِ " ایوانف " و " دیوار چهارم " را داره این اثر را تبدیل به تئاتر و فیلم کند.
یک تهیهکننده زنِ آمریکایی جدیدن گفته بود که سیدنی سوئینی نه زیباست نه بازیگر خوبیه. یک بازیِ خوبش در همین فیلم REALITY مورد توجه قرار گرفته . بازیِ SYDNEY Sweeney را از زمانی که یک نقش کوتاه در سریال Sharp Objects کنارِ امی آدامز داشت ، دنبال کردم.
بازیهایی که دوست دارم:
بازیِ SYDNEY SWEENEY در فیلم Reality
فیلم Reality ساخته تینا ساتر را از سایت دیجی موویز می توانید دانلود کنید.
هر روز باید یک فیلم خوب دید

پوستری متفاوت از فیلم "سکوت" شاهکار ابدیِ اینگمار برگمان. فیلم در باب پسرانگی، زنانگی، خواهرانگی و آنچه عنوان اثر است: سکوت. فیلمی در باب تن و روان زن، تحلیلی موجز از زنانگی که در تاریخ سینما بیهمتا است.
یادآوری از صفحه فقط سینما
تلویزیون ج.ا تظاهرات علیه اسرائیل در کشورهای اروپایی از جمله هلند را پخش زنده داره . زنان و دخترانی را در اروپا و آمریکا نشان میده که با پوشش اختیاری با آستین کوتاه با ناخنهای لاک زده در حالِ تظاهرات علیه آپارتاید و نسلکشی در سرزمینهای اشغالی هستند. و تناقض آزارگران حجاب اجباری در ایران.
همه چیز تکرار است
تصویر، نگاه است از خلالِ لنز دوربین
تصاویر زیبای زنان اروپایی و غربی علیه آپارتاید و اشغالگری اسرائیل. خب! در ایران هم میشه این تصاویر را داشت. سرزمین کفر و غیرکفر نداریم. پوشش اختیاری انتخابه و محکومیت اشغالگری و آپارتاید در سرتاسر جهان
چند امتیاز به خودمان؟
در برابرِ آثارِ ادبی-هنری از شعر، تئاتر ، نقاشی و... سینما، مدام در حالِ ارزشیابی هستیم که فلان اثر فلان فیلم شاهکار است یا بیارزش. مثلن یا مثلاً ، از ۱۰ نمره به یک فیلم چه امتیازی میدهیم. این سوالُ گاهی دارم که در برابرِ عملکردِ خودمان، در طولِ روز و زندگی چه امتیازی به خودمان میدهیم. گسستهبین هستیم یا با تمامیت هستی در ارتباط هستیم(؟). چقدر سکون و آرامش داشتیم و داریم؟ قیامت فقط آن دنیا نیست. با خودمان صادق باشیم. سَبُکی یا سنگینیِ تحملپذیر یا تحملناپذیر . ما انسانها بیشتر از مرگ، از حقیقت هراس داریم. اگر دروغ نگوییم آسوده هستیم.
چرخشگری در تمام فصول سیاست و تنازع بقا
نوشته : علی افشاری
در عرصه سیاسی ایران آدمهایی داریم که به لحاظ چرخش سیاسی، رکورددار گینس هستند و از اعجوبههای روزگار که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمیشود.
شروع سیاستورزیشان با داعیه «لیبرالیسم» بود که البته نشانی از لیبرالیسم نداشت! از زاویه گسترش لیبرالیسم اصلاحطلب هم شدند و در سال ۸۴ دنبال ریاستجمهوری مصطفی معین! همزمان پای ثابت نویسندگان سایت ادوار دفتر تحکیم وحدت هم بودند که البته ارتباطی به دفتر تحکیم وحدت نداشت.
بعدا در انتخابات ۸۸ دنبال ریاستجمهوری مهدی کروبی افتادند. پس از وقوع جنبش سبز رادیکال شده، از کشور خارج شدند. چندی نگذشته یک دفعه در آلمان چپ دوآتیشه شدند که لیبرالیسم را بزرگترین شر تاریخ میدانست! ژست چپشان هم برخاسته از میراث شوروی مارکسیست لنینستی بود!
در ۹۲ به ناگاه حامی حسن روحانی شدند و طرفدار پرشور رنگ بنفش با فراموشی رنگ قرمزی که خود پیشتر جایگزین رنگ سبز شده بود.
به مرحمت سربازان گمنام در بازگشت به ایران هم مشکلی پیدا نکردند! و مشغول زندگی شدند. در آن زمان «دانشجویان لیبرال وقت و فرشگردیهای آینده» را به خاطر مخالفت با «برجام» خائن مینامیدند!
با افول رنگ بنفش دوباره موضع سیاسی عوض کردند. البته اول «فرشگردیها» را فاشیست مینامیدند اما صلاح زمانه این شد که دوباره با دوستان قدیم بیاعتنا به حملات و دشنامهای سیاسی داده شده قبلی، رفیق گرمابه شده و این بار در شیپور راست افراطی و ترامپیسم دمیده، جارچی جدید «خدمات شاهان پهلوی» و رهبری فردی رضا پهلوی شوند. هم در ظاهر و هم با اکانت مستعار، چونان فقیهان بنیادگرا، حکم ابدی و ازلی درهمتنیدگی ایران با نهاد پادشاهی راهم صادر کردند تا شاید در میانه عمر عاقبت به خیر شوند!
اکثر قریب به اتفاق نوپهلویطلبها از این قماش هستند! آنها را جدی نگیرید. بزودی تندترین واژهها علیه رضا پهلوی از آنها صادر خواهد شد کمااینکه مدتی است که عدهای از آنها بازی همیشگی را شروع کردند تا زودتر خود را از ترکشهای فاش شدن خانه عنکبوتی رهبری رضا پهلوی خلاص کرده و آماده چرخش دیگر شوند!
تا الان دلخوش به این بودند که با گفتن "کی بود کی بود من نبودم"، گذشته در هیاهوی حال فراموش شده، بساط روز از نو و روزی از نو! پهن شود.
هوشیاری فعالان و کنشگران میتواند تابلوی ایست در برابر این چرخشگری تباهآور قرار دهد که البته منحصر در جریان کنونی پهلویطلب نیست.
چه بسیار آنها که نوید معجزه و گلستان دادند، اما «واعظان مرگ»ای بیش نبودند که برای «تکیهزدن بر اورنگ لجنگرفته و بویناک» قدرت، «به همهی زبانهای خیر و شر دروغ گفتند» و ملتها را به مرگ و نابودی کشاندند.
مضمونربایی از پاره «بت نو» در «چنین گفت زرتشت» فریدریش نیچه
بر علیه «خودِ خودمحور» و مَنیت
بدونِ «خود» مسالهای وجود ندارد
از تمامی ترسها و خواستههایی که را در رابطه با وضعیت دشوارِ زندگیات داری و هر روز توجه بیشتری صرف آن میکنی، چه باقی خواهد ماند؟ خط فاصلهای سه-چهار سانتیمتر، بین تاریخ تولد و تاریخ وفات بر سنگ مزارت.
برای «خودِ خودمحور» این فکر یاس آوریست اما برای تو رهایی بخش است.
بر علیه مَنیت
اکهارت تُله
فارسیی : فرناز فرود

اعضایِ مانده به طورِ منظم
- برای همیشه
راه راه شدند
«پنجره یِ تمامِ خانه»
شدهای از سن و سال رویِ آرایش
پاسخ به مسائلِ شخصی
عذرخواهی میکند
" اولین کسی که از خانه روی بر میگردانَد "
چیزِ تازهای مثلِ پُختنِ غذا
- - -
امیر قاضی پور

چشمه رها شده
اتصالها که یکی شود برای هر اتصال
وقتی جدا میشویم برای بخشیدن
نگاه کن هرگز فکر نمیکردی به جنونهایی که یکی نشود
یکی نشود!
دعوت همه دیالوگهایی که باید سرنگون شون
چشمهایی که هیچ وقت نشد!
از نیمه افتادن و نگاه کردن . نگاه نمیکردی وقتی که
هر کسی زیرِ سرِ جنون
دعوت همه یِ آدمها ورایِ
هیچ وقت نشد
چَشمِ رهاشده
- - - - - - -
امیر قاضیپور
هر چه مینویسم پنداری دلم خوش نیست
و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم
یقین ندانم نبشتنش بهتر است از نانبشتنش
ای دوست! نه هر چه درست و صواب بُوَد، روا بُوَد که گویند
و نباید که در بَحری افکنم خود را، که ساحلش بدید نبود
و چیزها نویسم «بیخود» که چون «واخود» آیم
بر آن پشیمان باشم و رنجور.
ای دوست! میترسم و جای ترس است از مکر سرنوشت
حقا و به حرمت دوستی که نمیدانم که این که مینویسم
راه سعادت است که میروم، یا راه شقاوت
و حتا که نمیدانم که اینکه نبشتم طاعت است یا معصیت
کاشکی یکبارهگی نادان شدمی تا از خود خلاصی یافتمی!
چون در حرکت و سکون چیزی نویسم، رنجور شوم از آن به غایت
و چون در معاملت راه خدا چیزی نویسم هم رنجور شوم
چون احوال عاشقان نویسم نشاید
چون احوال عاقلان نویسم هم نشاید
و هر چه نویسم هم نشاید
و اگر هیچ ننویسم هم نشاید
و اگر گویم نشاید
و اگر خاموش گردم نشاید
و اگر این واگویم نشاید و اگر وانگویم هم نشاید...
▫️
▫️
از «رسالة العشق»/ عینالقضات همدانی

" صدای شنیدنِ طبیعت
صدای شنیدنِ آب
صدای شنیدنِ سکوت و سکون "
همه اینها در فیلم شیطان وجود ندارد( Evil Does not Exist) ، ساختهی " ریوسوکه هاماگوچی " هست. بعد از فیلم روزهای عالی( Perfect Days) از ویم وندرس، این جدیدترین فیلمیست که به طبیعت، سکون و سکوت ، توامان احترام میگذارد. احترام گذاشتن و قدردانی از سکوت و طبیعتِ خالص و ناب در فیلم شیطان وجود ندارد، تحسینبرانگیز است. تصویری از یکی شدنِ انسان با طبیعت و تمامیتِ هستی .
دوست دارم نوشته اکهارت تُله را با ترجمه فرناز فرود در پیوند با فیلم Evil Does not Exist بیاورم:
ما فقط برای بقای جسمانی به طبیعت متکی نیستیم. ما به طبیعت نیاز داریم تا راه خانه، راه خروج از زندان ذهنهایمان را نشان دهد. ما در انجام دادن، فکر کردن، به یاد آوردن و پیشبینی کردن گم شدهایم. ما در هزارتوی پیچیدگی و جهانی از مشکلات گم شدهایم.
آنچه را سنگها، گیاهان و حیوانات هنوز نمیدانند، فراموش کردهایم. فراموش کردهایم که چگونه باشیم؛ آرام باشیم، آنجا که زندگی هست باشیم: اینجا و اکنون!
در تمام ادیان، آخوند وجود داره. وقتی پدرو آلمادووار( Pedro Almadovar) در فیلم تربیت بد( Bad Education) ، جنایتهای مقامات کلیسا یعنی آخوندهای مسیحی را که به کودکان تجاوز میکنند را بنابر مشاهده دورانِ کودکی خودش ، در یک اثرِ کاملن دراماتیک و خوشآبرنگ تصویر میکند. سیمون وِی( عارف و شاعر مسیحی) بدرستی میگوید: کلیسا از همان ابتدا ناپاک بود و ناپاک ماند.
چرا این فیلمو اینقدر دیر دیدم!
اگر قرار باشد روزی یک خارجی از ایرانِ ما فیلم بسازه، آلمادووار بهترین گزینه است. آلمادوواری که یکبار هم در یکی از فیلمهایش، به هجو خاندانِ پهلوی و شخصِ رضا پهلوی پرداخت. سَبُکیِ تحملناپذیرِ هستی در مقاومت زنان و دخترانِ آزادهی ایران در این نزاعِ حجاب اجباری و فیلم دیدن. چه سَبُکیِ تحملپذیری!
اگر خود را تجلیل کند من تحقیرش میکنم. اگر خود را تحقیر کند من تجلیلش میکنم. آنقدر با او ضدیت میکنم تا سرانجام دریابد که عجیبالخلقهای است ورای هرگونه ادراک.
بلز پاسکال
فهم ماوراء الطبیعه
برآوردهای خودمان: مدام پایینتر و مدام بالاتر . هر دو
فارسیی : رضا رضایی
هیچ کس به هیچ کس فشار نمییاره
تنهیِ درخت
یا شاتوتهایِ بُریده
اقدامش، تماسی بود
مفعولِ بیواسطه
شکل را فرمان میدهد
خاطرهیِ رهگذر
یا فشرده شدنِ گندم
صدای آن که / کس را به تجلیل
وا میدارد
شاتوت / که به گذشته زیسته است
پرشهایِ یک درخت
" جملات رو که منفی بگی "
- - -
امیر قاضیپور
برخی شعرها مثلِ وِرد شده برام . مدام تو ذهنم و روانم نقش میبنده .
یک شعرِ شاد با روحیه خوب

در کدام بزرگ شدی
خراشیده شده است آسمان
از عبوری و اضطرابی که از چمدان میآید
حجمِ من
سینههایِ تو درهایِ وادیِ پوچ
من سرم را روی سینههایِ تو گذاشتم
از خود پرسیدم
در یک روزِ روشن از سقفها
شکسته شدنِ صدایم وقتی باران است
- شکستِ صدایت
وقتی در اُردیبهشت زندگی میکردم
و ساقها و زانوها و قرمزها
- - -
امیر قاضی پور
■ کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام:
https://t.me/ghazipooramir
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی