چهارشنبه بیست و نهم فروردین ۱۴۰۳ | 23:25 | امیر قاضی پور -
امروز ۱۷ آوریل روز جهانی هایکو است
چهار هایکوی بهاری
از ماسائوکا شیکی - شاعر ژاپنی
فارسیی : ع.پاشایی
۱
نشسته روی دیوار گِلی
در باران بهاری
کلاغی
۲
آزالهها شکوفا
در حفرهیی روی صخرهیی
بودایی ایستاده
۳
زادگاهم
به هر کجا که نگاه میکنم
کوهها میخندند با سبزینهها
۴
یخ بستن بهاری
میرقصد در هوا
تابش لرزان گرما
هایکو
ماسائوکا شیکی
ع پاشایی
بهار
دوشنبه بیست و هفتم فروردین ۱۴۰۳ | 19:25 | امیر قاضی پور -

دیو و دلبر
یه داستان قدیمی هست
که ممکنه واقعیت داشته باشه
در حالی که اونا حتا با هم دوست هم نبودند
یکدفعه یکیشون نرم و مهربون میشه
غیر منتظره
فقط یه تغییر خیلی کوچیک اتفاق میفته
این حداقل چیزیه که میشه گفت
هر دوشون کمی ترسیده بودند
هیچکدوم آمادگیشو نداشتن
دیو و دلبر
تا حالا همچین چیزی اتفاق نیفتاده
خیلی عجیبه
قبلا هیچگاه اینطور نشده
اما در عین حال خیلی هم واضحه
مثل طلوع خورشید
داستانی به قدمت زمان
نوایی بقدمت قدیمیترین آهنگها
با اتفاقهای تلخ و شیرین و عجیب
میفهمی که میتونی تغییر کنی
میفهمی که اشتباه میکردی
مثل خورشید واضح و روشنه
همونی که از شرق طلوع میکنه
حکایتی به قدمت زمان
ترانهای به قدمت قدیمیترین اشعار
دیو و دلبر
۱. وسط جنگ جعلی! وسط جنگ روایتها وسط نزاعِ حجاب اجباری نشستم از سر فیلم دیو و دلبر را با بازی Emma Watson نازنین دیدم . بار اول سال ۲۰۱۷ که فیلمو دیدم دوست نداشتم. این بار خیلی سرریز و بیواسطه بود. اِما واتسون؛ عشق ، زیبایی و آزادی
۲. در روزنامه اعتماد، آمده است : محسن برهانی، دکترای حقوق جزا و جرمشناسی: نیروی انتظامی حتی حق دادن تذکر لسانی را هم ندارد؛ پلیس ابتدا خودش قانون را رعایت کند، بعد از مردم توقع احترام به قوانین را داشته باشد
محسن برهانی:صریح و شفاف عرض میکنم، در شرایط فعلی یعنی روز ۲۵ فروردین ۱۴۰۳، قانونی بهنام حجاب و عفاف در ایران وجود خارجی ندارد. این بحث اول است. اجرایی کردن طرح و لایحهای، قبل از قانونی شدن لایحه یا طرح هم قطعا خلاف قانون است.
نیروی انتظامی حتی حق دادن تذکر لسانی را هم ندارد. کجای قانون آمده که نیروی انتظامی باید تذکر لسانی یا غیرلسانی بدهد.
انتظاری که از نیروی انتظامی میرود، آن است که نیروی انتظامی خودش در ابتدا قانون را رعایت کند، بعد از مردم توقع احترام به قوانین را داشته باشد. قانونشکن حق ندارد از سایرین انتظار رعایت قانون را داشته باشد.
مطلب کامل روزنامه:
https://www.etemadonline.com/tiny/news-657091
۳. ایران ملک مشاع است . متعلق به همه ایرانیان. چه با حجاب و چه بی حجاب . در ضمن حتا بیحجابها هم پوشش دارند
دیو و دلبر
اما واتسون
حجاب اجباری
قانون
یکشنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۳ | 2:6 | امیر قاضی پور -
۱. ما گمان کرده بودیم پاکی در دست نخوردگی است، پاکی در بیحرکتی است، در بیآزمایشی است، در زندانی از اصول و شرع است. حال آنکه پاکی به دست میآید و سخت است بپذیریم که خود بخود وجود دارد.
- فریدون رهنما . از نامهها
۲. روز بیست وپنج فروردین : ونِ نیرویِ انتظامی با دو زنِ سیاهپوش و ماسک زده و مردان مسلح ، دختری را با زور سوار ون میکنند. دختر فریاد میزند و از دو زن مامور میخواهد دستهایش را ول کنند . تقلا میکند تا سوار ون نشود. حکومت حتا به توصیه " روزنامه جمهوری اسلامی " گوش نمیکند که با زنان و دختران برخوردهای قهری را کنار بگذارد. از انسانیت خودم متنفرم. وقتی برای هزاران بار تصویرِ دختری که در دست مامورانِ زن ، فریاد میزند را دائم به یاد میآورم و این تکرار را دوست ندارم . مامورِ سرکوبگرِ مرد به دختر میگوید: خانم شلوغش نکن!
در اطراف تئاترشهر و مترو و انقلاب ، مامورهای سرکوبگر دیده میشوند. دختری که درونِ ون هست، پوشش دارد. فقط روسری سرش نیست. قوانین راهنمایی رانندگی در اکثر نقاط ایران رعایت نمیشود. سیگار کشیدن در اماکن عمومی رعایت نمیشود. اینها (مثلِ قوانینِ راهنماییرانندگی) قانونهای درست هستند. بجایش زورگویی از ناحیه حجاب اجباری . وسط خیابان، رُبودن زنها و دخترهایی که حجاب اجباری سر نمیکنند. باعث خوشحالیست که کل خیابانها را که نمیشود کنترل کرد
۳. فریدون رهنما عالی گفته است:
بترسید از ترستان...
میمانید تنها میمانید تنها / با چهرههای تباهکارتان/ میمانید تنها با همان سرنیزهها
و اسکناس بانکهایتان
۴. چرا باید با خودمان بجنگیم و همواره در نبرد باشیم برای خواستههای بدیهی و مسلم و ابتدایی مثل پوشش اختیاری. مگه شما ایرانی نیستید
۵. زندگی مقاومت است
پاکی
حجاب اجباری
زن زندگی آزادی
زندگی مقاومت است
سه شنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۳ | 2:2 | امیر قاضی پور -
همه چیز رحمت است. هرچند وقتی مشکلات بر سرم آوار میشه فراموش کنم. اگر در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است حضور داشته باشم، همه چیز رحمت است . OK است.
در ابتدا کردار بود. صدیقه وسمقی و زنان و دخترانِ ایران، نه فقط در حرف که در عمل اثبات کردند که مقابلِ زورگویی میایستند. سرپیچی کن اطاعت نکن و نپذیر در مقام کردار
زمانِ بچگی، دچارِ فقرِ فرهنگی بودم . انتخابهایی که برای خواندن و دیدن داشتم. کتاب و فیلمهای محدود. امروز در لحظه حال، هرچقدر گزیده ببینم و بخوانم و موسیقی گوش کنم ، انتخابهای زیادی دارم . خوشحالم. نبایدِ ایجابی: همه کتابها را نمیشه خواند و اصلن باید رها کرد . گیر به " اصلن " ندید. "حتا و حتمن " را هم همینطور مینویسم . یک عده گیر دارن
ماه رمضان بقول یکی از طرفداران حکومت: شاهد بیسابقهترین روزهخواری در ۴۵سال اخیر بودیم.
مردم ایران، بدون هیچ سازمانی بصورت بداهه ، این خوردن و آشامیدن را داشتند. مثلِ حرکت برداشتنِ روسری بعد از قتلِ مهسا امینی. دهنکجی یا هر چیزی. بر علیه زورگویی و یک نوع نگاه تمامیتخواه
فضاهای خالی. صفحه سفید
بار نزدن و بهار
آره نچسبیدن به نامها و عبور کردن زیباست
کردار
حق انتخاب
ایران آزاد
رحمت
یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 6:37 | امیر قاضی پور -
دنیا در هر لحظه کامل است . هر گناهی برائت را هماکنون در خود دارد . پیر هماکنون در هر کودکی حاضر است ، طفل شیرخوار مرگ را هماکنون با خود دارد و ابدیت هماکنون با همهی فانیان است . هیچ انسانی نمیتواند دریابد که همنوعش تا چه اندازه در راه خود پیش رفته است .
سیدارتها
هرمان هسه
فارسیی سروش حبیبی
سیدارتها
هرمان هسه
مانویت
گنوسی
جمعه هفدهم فروردین ۱۴۰۳ | 2:13 | امیر قاضی پور -
ریزبینی و شاعرانگیِ علی احمدزاده
سه نگاه به فیلم مهم «منطقه بحرانی»

ریویوی نوید پورمحمدرضا باعث دیده شدن فیلم منطقه بحرانی ساخته علی احمدزاده میشود. یک ریویو هم الهام کوهی در شماره نوروز ۱۴۰۳ مجله دنیای تصویر نوشته است که با نظراتش همدل نیستم. در مجلات کاغذی و رسمی چندان نمیشه از فیلم آوانگاردی مثلِ منطقه بحرانی که خط قرمزها را رد کرده نوشت. هرچند دورانِ جدیدی بعد از زنزندگیآزادی آغاز شده است.
۱.ریویویِ نوید پورمحمدرضا
مرد ناخدای اُدیسهی شبانهی شهر است. با موادفروشی امرارمعاش میکند، اما فیلم نه دربارهی تاریکروشنای شخصیت او و نه دربارهی معضل موادفروشی و اعتیاد است. نه رئالیسم شخصیت، نه رئالیسم اجتماع. «منطقهی بحرانی» بهکمک مرد، همقدم با او، دست به حفاری جهانی میزند که نظم غالبْ نیاز، آرزو و شیوهی زندگیِ ساکنانش را انکار و سرکوب میکند. علی احمدزاده در «مهمونی کامی» و «مادر قلباتمی» هم سراغ این جهان رفته بود، اما نه به ریزبینی و شاعرانگیای که اینجا در او و شکل مواجههاش یافتم. شاید این نتیجهی اعتماد به ساکنان واقعی این جهان است، نه بازیگران حرفهای که نقشِ ساکنان را بازی کنند. ساکنان که واقعی باشند، درد و آرزومندیشان اصیلتر میشود، فیلم اصیلتر میشود. ستارهها، بهناچار، تاریخ نقشها و هالهی تابناکشان را حمل میکنند، مردمان (نابازیگرها) خود، صدا و طنین واقعیشان را. با بازیگران همیشه گذشتهای وجود دارد، با مردمان دوباره میتوان نخستین را تجربه کرد.
«منطقهی بحرانی» به دل واقعیت ناپیدای شبانهی شهر میزند، اما نه فقط با ذرهبین، که همزمان و بیشتر با چشمی رویابین. مرد مشتریبهمشتری پیش میرود و مواد پخش میکند، و ما درون جاذبهها و رازهای شهر غرق میشویم. فیلم بهجای ترسیم مناسبات مادیـاقتصادیِ شب و شهر، کیفیت رازآمیز و شعرگونهی آن را میجوید. نقطهی ارجاع و الهامش مکاشفهی فروغ فرخزاد در «آیههای زمینی»ست، و از امید آن شعر به «نقبی به سوی نور» کمک میگیرد تا در سکانسی وهمانگیز، آه و زوزهی لذت جنسی را به جیغ و فریادِ تهدید و در ادامه به خروش و نعرهی ظفرمندی بدل کند. مسیر این سکانس، از لَختیِ آغازین تا غرشِ پایانی، از سکون تا حرکت، از بنگ تا بنگبنگ، و از مهماندار هواپیما تا آوازخوان شهر، قصهی مردمانیست که گرچه «دلمرده و تکیده و مبهوت ... از غربتی به غربت دیگر میرفتند» اما هنوز هم «در پشت چشمهای لهشده(شان) ... یکچیز نیمزندهی مغشوش برجای مانده بود (است)». «منطقهی بحرانی» با دوری جستن از اخلاقیات قالبیِ سینمای ایران، به انسانها در غناء و پیچیدگیشان مینگرد، به آنچه هستند احترام میگذارد، و به آنچه میتوانند بشوند امید میبندد؛ مثل موادفروشی که همزمان شفابخش است و یاریگر، هتاک است و شاعر، خطاکار است و قدیس. «منطقهی بحرانی» گرچه اجباراً از زیرِ زمین میآید و زیرزمینی خوانده میشود، اما با شهامت و آزادیخواهیاش، در کنار فیلمهای نوظهور کوتاه و بلندی میایستد که خبر از سیمایی متفاوت و جهتگیری تازه در سینمای فردای ایران میدهند.
۲. بخشی از ریویویِ الهام کوهی در مجله دنیای تصویر :
«منطقه بحرانی» فیلم مهمی است اما نه از نظر فیلمنامه و کارگردانی، بلکه از این جهت که به عنوان یک اثرِ آوانگارد، میتواند یک نقطه عطفی برای سینمای ایران در به تصویر کشیدن ممنوعهها باشد.
به تصویر کشیدن مواردی چون پوشش آزاد، رقص زن ، سرک کشیدن به حمام و دستشویی، لمس جنس مخالف، پرداختن به میل جنسی، فحشهای رکیک و غیره که نمایش آن در سینمای ایران خط قرمز و ممنوع است، در یک فیلم صد دقیقهای و تاکید زیاد بر آنها باعث شده تا دغدغهی فیلمساز به سطحیترین حالت ممکن باقی بماند. منطقه بحرانی در نمایش بحرانهای نسل جوان ناموفق است و اساسا مسئلهای طرح نمیکند تا بخواهد به آن بپردازد. تاکید زیاد روی استفاده از مواد مخدر، نمایش طرز مصرف و اختصاص دقایق زیادی به این امر، همراه با فحشهای بسیار زیاد ( آن هم در فیلمی که اساسا دیالوگ چندانی ندارد)، چنین مینمایاند که فیلمساز صرفا قصد داشته هر آنچه را خلاف قوانین فیلمسازی در ایران است، به بازی بگیرد و با تاکیدهای پیدرپی به آن دهن کجی کند. همین باعث شده تا فیلم فرصتی برای پرداخت به مفاهیم عمیقتر نداشته باشد و صرفا کلکسیونی از مجموع تصاویر ممنوعه در سینمای ایران تنزل پیدا کند.
۳. نگاه امیر درویشوند
در فیلم «منطقه بحرانی» طی یک سفر شبانه ، احمدزاده کاراکتر خود را آزادانه در خیابانهای تهران میچرخاند؛ از اتوبان رسالت گرفته تا پل کریمخان و پل عشاق؛ تهرانی که سالهاست در سینمای ایرانی آنرا ندیدهایم و حال با عمق وجود لمسش میکنیم.
منطقه بحرانی
شاعرانگی
علی احمدزاده
آزادیخواهی
چهارشنبه پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 2:17 | امیر قاضی پور -

«منطقهی بحرانی» ساخته علی احمدزاده، با دوری جستن از اخلاقیات قالبیِ سینمای ایران، به انسانها در غناء و پیچیدگیشان مینگرد، به آنچه هستند احترام میگذارد، و به آنچه میتوانند بشوند امید میبندد؛ مثل موادفروشی که همزمان شفابخش است و یاریگر، هتاک است و شاعر، خطاکار است و قدیس. «منطقهی بحرانی» گرچه اجباراً از زیرِ زمین میآید و زیرزمینی خوانده میشود، اما با شهامت و آزادیخواهیاش، در کنار فیلمهای نوظهور کوتاه و بلندی میایستد که خبر از سیمایی متفاوت و جهتگیری تازه در سینمای فردای ایران میدهند.
نوید پورمحمدرضا . منتقد فیلم
منطقه بحرانی
ایران آزاد
سینمای متفاوت
علی احمدزاده
دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 2:21 | امیر قاضی پور -
طبیعت
ما فقط برای بقای جسمانی به طبیعت متکی نیستیم. ما به طبیعت نیاز داریم تا راه خانه، راه خروج از زندان ذهنهایمان را نشان دهد. ما در انجام دادن، فکر کردن، به یاد آوردن و پیشبینی کردن گم شدهایم. ما در هزارتوی پیچیدگی و جهانی از مشکلات گم شدهایم.
آنچه را سنگها، گیاهان و حیوانات هنوز نمیدانند، فراموش کردهایم. فراموش کردهایم که چگونه باشیم؛ آرام باشیم، آنجا که زندگی هست باشیم: اینجا و اکنون!
اکهارت تُله
سکون سخن میگوید
فارسی ی: فرناز فرود
سیزده بدر
طبیعت
سکون سخن میگوید
اکهارت تُله
شنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۳ | 2:16 | امیر قاضی پور -
تهران خلوته. شهرِ خالی شده از سکنه در نوروز. اما تهسیگارها هنوز هستند. در همه جا . کف کوچه و خیابان و پل هوایی. این چه حقی هست که سیگاریها به خودشون حق میدهند کل شهر را حتا در روزهای خلوت کثیف کنند. این چه زورگویی از جانب سیگاریها هست که در مکانهای عمومی سیگار میکشند. و به همه مردم ضربه و آسیب میزنند. ممنوعیت سیگار کشیدن در مکانهای عمومی چرا اجرا نمیشه. فقط هم کافه و رستوران نیست. مکانهای عمومی، کوچه و بازار و خیابان هم هستند. بدونِ طعنه، چرا سیگاریها به خودشون اجازه میدهند به ما میلیونها نفر غیرسیگاری آسیب بزنند. شهر را با ته سیگار و دود آلوده کنند. حتا تو پارک هم انبوه ته سیگار میبینیم. انصافا فکر کنیم. وجدان داشته باشیم. بجای حجاب اجباری، باید قوانین راهنمایی و رانندگی را بدونِ چونوچرا رعایت کنیم تا مرگومیرِ رانندگی و حوادث جاده در ایران در سال، برابر با ۲۷ کشور اروپایی نباشه. قوانین زوریِ حجاب اجباری باید وباید لغو بشه. قانونی که مردم هم بعد از زنزندگیآزادی دیگر به آن پایبند نیستند. قوانینی مثلِ نکشیدن سیگار در اماکن عمومی و رعایت قانون راهنمایی و رانندگی را باید آموزش داد تذکر داد . قانونهای ایدئولوژیک و هزینهزا مثلِ حجاب اجباری و انواع محدودیتها کارکرد ندارند. قوانین درست و اصولی مثلِ رعایت قانونِ راهنمایی و رانندگی را باید از مهدکودک وخردسالی ترویج کرد . بایدِ ایجابی و نه زوری.
سیگار
بیقانونی
آلودگی
نظافت
پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ | 11:7 | امیر قاضی پور -

۹ فروردین ۱۳۳۵
خاطرات زندان داریوش فروهر: روز را به آرامی با خواندن نمایشنامۀ ویلهلم تل اثر شیلر نویسندۀ نامدار آلمانی گذراندم. این نمایشنامه شاهکار برجستهای از ادبیات رمانتیک آلمان است که از افسانههای تاریخ ملت کوچک ولی آزادۀ سوئیس مایه گرفته و قلم شورانگیز شیلر در این حماسۀ ملی نشان میدهد که ملت آزادهای به زنجیر بردگی دچار شده اما روح سرکش و آزادهاش به این ننگ گردن نمینهد و میخواهد آزاد زندگی کند.این آرزوی سوزان دلهای دردمند و خونین را به هم نزدیک میکند و مردم کوهنشین با یکدیگر پیمان میبندند که یوغ ستم بیگانگان را به گردن نگیرند و آزادی ملی را به بهای جان خود دریابند. حماسۀ ویلهلم تل داستانی است که از این رهگذر پدید آمده وپیروزی آن رادمردان را نشان میدهد.
ویلهلم تل
شیلر
داریوش فروهر
زندان
یکشنبه پنجم فروردین ۱۴۰۳ | 2:9 | امیر قاضی پور -
اتاق خواستم از عروسک
که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود
همه ابر میشود در ابرهایِ تو
رساتر از فراتر
یک طعام برایِ شِکر
سینهاش گُل میداد
با خودت بُردی هی چنگ میزند به صورتت
انگشتِ نشانهمان
بالم گشوده نمیشود
ظرفهایِ کهنه در تالارِ بزرگِ شهر
اتاق خواستم از عروسک
که هنگامِ رقصیدنِ یک آشپزخانه باز میشود
چه عیبی دارد که این سبزهزارِ شور میخرامد بر این رود
اگر یک اتفاق کوچک بیفتد
ساقهای پا
و دندانههایِ یک درخت
در شکلِ مسافری که به آن میزنیم
آثارم را سرانجام بر ریشههایشان
اما حرف آمد که در سکوت
- - -
امیر قاضی پور

سکوت
شعر
امیر قاضیپور
عروسک
جمعه سوم فروردین ۱۴۰۳ | 10:9 | امیر قاضی پور -

از سمتِ بهار که میآید به سمتِ جنوب
دو راهرو پهن،
دروازههایِ فرش را باز می کُنَن
دستانِ بزرگِ یک تبر
شیشههایِ آبیِ شراب به سمتِ شمال میآید
عینِ حشرات که فرش را میخورَن
آبشاری که گاهی وقتها در تلفن شنیده میشود
صدایِ یک زن که راهرو را لُخت میکند
لیمویی رنگ مثلِ سبز
پوست لیمو ، فرش میکند حشرات را
جانِ یک پرنده که اعضایِ بدنش قطع شده
- - -
امیر قاضی پور
بهار
واسازی
امیر قاضیپور
شعر
پنجشنبه دوم فروردین ۱۴۰۳ | 2:13 | امیر قاضی پور -
اکهارت تول یا اکهارت تُله ، را در لحظه حال که تنها زمانِ واقعی است میشناسم. تو روز جهانی شعر ، ۲۱ مارس، از اکهارت تُله یا اکهارت تول دوست دارم به عنوان یکی از مروجانِ شعر نام ببرم. کسی که در کتابهای «نیروی حال» و «زمینی نو» با آوردنِ چند سطر از یک شعر، کششِ یک متن را چند برابر کرده است. کتابهای «اکهارت تول» را چند مترجم بفارسی ترجمه کردند. تنها یک مترجم بنام «مسیحا برزگر»، اشعارِ مولانا و جملات قصار از عارفان ایرانی را در متنِ کتابها ترجمه کرده است. و سایر مترجمان در کمالِ ناباوری شعر مولانا و جملات عارفان ایرانی و خارجی را ترجمه نکردند.
قبل از آشنایی با اکهارت تول، خودمو شاعرِ ذهنی میدانستم. اما حالا دیگر شاعرِ ذهنی نیستم.
چهار کتاب اکهارت تول یا اکهارت تُله:
۱.سکون سخن میگوید. با ترجمه فرناز فرود
۲. زمینی نو. با ترجمه مسیحا برزگر
۳. تمرین نیروی حال. با ترجمه فرناز فرود
۴. نیروی حال. با ترجمه مسیحا برزگر
روز جهانی شعر
اکهارت تُله
مسیحا برزگر
مولانا
چهارشنبه یکم فروردین ۱۴۰۳ | 7:55 | امیر قاضی پور -
جشن نوروز
اورمزد و فروردين ماه/ یک فروردين خورشيدی
زمان، خود يك اسطوره است. ساخت و زيربنای بخش بندی زمان در مفهومهای نمادين جشنها و روزهای شاخص، بار اساطيری دارند. در سر همه اين بخشهای زمان، جشن نوروز است. جشن آغاز سال و تجديد زمان در دايره و مفهوم محدود میباشد. هر گاه كه نوروز فرا میرسد، جشن برگزاری نمادين تجديد حيات طبيعت و آفرينش است كه برگزار میشود.
در شاهنامه فردوسی بنياد نوروز را به جمشيد شاه پيشدادی نسبت میدهند و حتی امروز اين جشن به نام نوروز جمشيدی معروف است. گويند به دوران جمشيد، سرما و طوفان بزرگ، ايرانويچ(ايران زمين) را فرا میگيرد و در پايان سه سال، در آغاز بهار، سرما و طوفان به پايان میرسد و به شادی آن جشن بزرگی برپا میشود كه نوروز مینامند!
سال خورشيدی و عمل بدان در محاسبه زمان، جهت ثابت نگاه داشتن طول يك سال و قرار معين فصول، جهت آن بوده است كه يادمانهای اساطيری و معتقدات دينی درست به هنگام معين خود برگزار شود. محاسبه زمان با نگاهداشت سال خورشيدی درست و اجرای بهيزك(كبيسه)، سبب میشد كه آغاز بهار و فصول ديگر سيار نشود و جا به جا نگردد.
شیوه برگزاری مراسم نوروز در بین زرتشتیان(وفاداری به آیینهای باستانی)
نوروز بزرگترين جشن ايرانيان، از نخستين روز بهار همراه با سرسبزی طبيعت و شادی آغاز میگردد. خانوادههای زرتشتی ايرانی همچون پيشينيان خود، سه سينی از سبزه به نماد انديشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك، بر خوان(سفره هفت سين) مینهند تا موجب فراوانی در سال نو شود. رنگ سبز، آن رنگ ملی ايرانيان و نماد امرداد امشاسپند(بی مرگی و جاودانگی) میباشد. سمنو(مايه خمير) كه نماد خوبی برای زايش و باروری گياهان توسط فروهرها است. سنجد، بو و شكوفه آن سرچشمه دلدادگی است. سماق، چاشنی زندگی. سير و سركه برای گندزدايی و پاكيزگی میباشد. آب، نماد خورداد امشاسپند. سيب سرخ(ميوه جات)، نماد سپندارمزد امشاسپند. سكه، نمادی از شهريور امشاسپند میباشد. كتاب اوستا، نماد اهورامزدا، آفرينگان(شمعدان) نماد ارديبهشت امشاسپند. شير و تخممرغ، نماد وهمن امشاسپند. آينه، نان و پنير، سبزی، نقل، شيرينی و آجيل بر خوان مینهند كه همگی نمادی از دادههای اهورایی است. بر خوان نوروزی نبايد پافشاری درگذاشتن حروف سين و حروف ديگر داشت. بلكه بايد بهترين دادههای اهورایی بر خوان آماده باشد. زرتشتيان در نخستين بامداد نوروز در كنار چهارچوب پايين در ورودی خانه مقداری آويشن میريزند كه نشان برقراری جشن در آن خانه است. همچنين در نخستين روز سال نو به نيايشگاه محل زندگی خود رفته تا سال نو را با همازوری(همبستگی) با يكديگر و نيايش به درگاه اهورامزدا آغاز نمايند و سپس مانند هر ايرانی ديگر به ديدار بزرگان فاميل و آشنايان میروند.
نوروز
همبستگی
اسطوره
ایران