یکشنبه بیست و هفتم اسفند ۱۴۰۲ | 10:20 | امیر قاضی پور -

فهمِ واقعی
" حاصلِ شکستنِ زمان "
بسطِ بحران
" مُجادلهی قُطبین "
چشمه و چشمه و استتیکِ صدا
یا صدایِ شنیدنِ آب
" از رویِ کندن کُندهی درخت "
قطع میکند رابطهاش را
سنگی که به آسیاب میخورَد
تنها به تو فکر میکند
احتمالن برکه منتظر ماهیست
وقتی چاله را میکنی
سرش را تویِ حوض میکند
درخت فکر میکند که چاله را بکند
از دو طرف احاطه شدی
- - -
امیر قاضیپور
کانال شعر و شعرخو انی در تلگرام:
T.me/ghazipooramir
چشمه
شعر
امیر قاضیپور
فیلم چشمه
جمعه بیست و پنجم اسفند ۱۴۰۲ | 9:53 | امیر قاضی پور -
ما جملگی خانههای خالی هستیم
چشمبراه کسی که قفل بگشاید و آزادمان کند.
یک روز، آرزوی من برآورده خواهد شد.
مردی مثل شبح از راه میرسد
و مرا از حبس در میآورد.
من در پی او خواهم رفت، بیشک، بیپروا و بیمحابا،
تا بیابم سرنوشت تازۀ خویش را.
- شعر " کیم کیدوک " درباره فیلم " خانۀ خالی "
هم سکوت و هم فضای خالی در فیلم "خانۀ خالی " اثر کیم کیدوک. از سر دیدنِ این فیلم همراه شد با خواندنِ کتابی کوچک با عنوان" عشق در سینما، خانۀ خالی " ، نوشته صالح نجفی از نشر لِگا . کتابی که مرور، نقد و تفسیر و واکاوی فیلم خانۀ خالی بود . آنهم به نحو احسن. از اشاراتی به واسازی در این فیلم تا دیدنِ شبح کمونیسم و بودیسم. نگاه به کوچکترین نشانهها در واکاوی فیلم .
در جهان سرمایهداری همۀ مقدسها غیرمقدس میشوند به شرطی که یک قانون مقدس واحد داشته باشیم و آن مالکیت خصوصی است. حفظ مالکیت خصوصی به قیمت از دست دادنِ فضاهای عمومی قسمت شده اتفاق افتاده است. به قیمت از بین رفتنِ فضاهایی که همه در آن سهیماند و به این معنی میتوان گفت یکی از کاپیتالیستیترین جوامع تاریخ بشر جامعۀ معاصر ایران است. ما تمام فضاهای عمومی مشترک و قسمت شدهمان را از دست دادهایم ، همۀ این فضاها حیاط خلوتِ یک بنگاه معاملات بزرگ به نام دولت شده است و انگار ما همواره در خانۀ دیگری راه میرویم. در فیلم کیدوک این قضیه زیرسوال رفته است. قهرمان اصلی حوزۀ عمومی و خصوصی جامعهای مصرفزده را عوض میکند. او موجودی است که وارد فضاهای خصوصی میشود و از فضاهای خصوصی به صورت اشتراکی استفاده میکند. این قضیه تا سرحد طنز و پارودی هم پیش میرود. اولین کار او این است که در حمام مسواکی انتخاب میکند و شروع میکند مسواکزدن. این کار جدا از پیامدهای پزشکی و بهداشتیاش، از نظر اخلاق بورژوایی بدترین کار است. کیدوک همچنین با یکی از مشهورترین کلیشههای جامعۀ سرمایهداری، از زمان ادیسه تا به امروز، بازی میکند: " هیچ جا خانۀ آدم نمیشود ". این حرف درست است چرا که دقیقاً در خانههامان از طرف سرمایه استثمار میشویم، و در فضای عمومی یا محل کار درجه استثمارشدنمان به مراتب کمتر است... - صالح نجفی
خانۀ خالی
کیم کیدوک
سکوت
فضای عمومی
سه شنبه بیست و دوم اسفند ۱۴۰۲ | 2:9 | امیر قاضی پور -
امروزه زیادی حرف میزنیم. همینطور حرف میزنیم و به هم قول میدهیم اما قول و قرارهایی که نقض میشوند و به هم میخورند زیبایی باطن ما را نابود میکنند. سکوت است که آن زیبایی را پاس میدارد، آن را از هر شائبهای در امان میدارد، نمیگذارد هیچ کلامی آلودهاش کند.
کیم کی دوک . فیلمساز
سکوت
کیم کیدوک
سکون سخن میگوید
پرحرفی
دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۴۰۲ | 2:9 | امیر قاضی پور -
اگر قرار باشد عدهای به خود اجازه دهند که بدون هیچگونه سازوکار قانونی و تعریفشده تحت عنوان آمر به معروف و ناهی از منکر در متروهای شهر مستقر شوند و به زنان و دختران مردم در مورد پوشششان هشدار دهند، چرا عدهای دیگر تحت همین عناوین اجازه نداشته باشند که برای تذکر نسبت به نقض حقوق مردم و سوءاستفاده از قدرت و ظلم و اجحاف و فساد و ارتشاء، در وزارتخانهها و دوایر دولتی و محاکم قضایی و زندانها و بازداشتگاهها استقرار یابند و مسئولان و کارمندان آنها را از ارتکاب این منکرات قطعی و مسلم بازدارند؟
احمد زیدآبادی . روزنامهنگار
حجاب اجباری
زن زندگی آزادی
نقض حقوق مردم
سوءاستفاده
یکشنبه بیستم اسفند ۱۴۰۲ | 10:44 | امیر قاضی پور -

بسته از یک اتاقی نور
"سقف آویزان بود"
آب را چرخیده بدهید
حالا کمی خون
"دریا و شنهایِ داغ"
مثلِ آب با اکراه
پله لمس میکند
بی اجازه پس بروم من
ماهیها در زنگ تفریح
گاه به یاد بیاورید تازه است
- - -
امیر قاضیپور
تصویر: از فیلم A Ghost Story
شعر
امیر قاضیپور
کلیدواژه
تازه
جمعه هجدهم اسفند ۱۴۰۲ | 11:30 | امیر قاضی پور -
« زن»
زن! به سختی میتوانم بیان کنم
احساسات پیچیدهام را و فقدان فکرم را
جدای از همه اینها همیشه من وامدار توام
و زن! سعی خواهم کرد بیان کنم
حسهای درونیام را و حس تشکرم را
به دلیل این که معنی موفقیت را به من فهماندی
زن! میدانم که میفهمی
کودک کوچک درون مرد را
لطفن یادت باشه که زندگیام در دستان توست
و زن! مرا نزدیک قلبت نگه دار
گر چه فاصله نمیتواند دورمان کند
جدای از همه اینها، این موضوع در ستارهها نوشته شده
زن! بگذار توضیح بدهم
منظورم هیچ وقت ایجاد غم و درد در تو نبوده
پس بگذار بگویم و بگویم و بگویم
که دوستت دارم
الان و همیشه
دوستت دارم
حالا و همیشه
دوستت دارم
حالا و همیشه
- - -
از ترانهای با صدای جان لنون
روز جهانی زن
زن زندگی آزادی
زن
جان لنون
پنجشنبه هفدهم اسفند ۱۴۰۲ | 2:2 | امیر قاضی پور -

تیرِ چراغ / come back
هم خروجیها
سلسله من و تو
وقفِ مُخَش ، میکوبی
تنگ ، بالا / رویِ سینه
دست... دست
جانِ پرندهای از حشرههایِ بُلند
تاجِ گُلها پَر میشود
سه بار هم استخوانت
گوش مایههایِ بعدازظهر...
- - -
امیر قاضی پور
به هوا
امیر قاضیپور
شعر
شعرعکس
سه شنبه پانزدهم اسفند ۱۴۰۲ | 9:26 | امیر قاضی پور -

آسیب میزند یک پرنده به ساحل
تماشاگر یا باز است یا بسته
عقب نشینیِ ترکشها در حرکتِ سنگها
آغازیهای برای بزرگداشت
پرده، ترکشهایِ قاطع را به کلام و نگاه
اسکناسی به شدت کاذب
خیالِ درجاتِ عالیه
سنگها
و ناپدید شدنِ تیرکمان
- - -
امیر قاضیپور
شعر
امیر قاضیپور
تماشاگر
آزادی
یکشنبه سیزدهم اسفند ۱۴۰۲ | 6:55 | امیر قاضی پور -

امیر قاضیپور :
وقتی درخت با بی گانگی دست دراز میكند
تصاويری در حالِ عبور
گاهی مسيری كه يك نفر طی میكند میتواند ماكت حركتِ گروهِ بزرگتر از مردم باشد
اگر در فضایِ بسته كار كنم حقِ انتخاب ندارم
بازوهايم بيش از پيش زنانه شده است
بالشتهایِ افتاده به سقف از بزرگتر شدنِ سينهها
از بزرگتر شدنِ پلها، قايقها و خاكريزها
يك شبِ زمستانی رودخانه برای حفاظت از مكانهایِ در حالِ ريزش
درخت باز شده است/ we are open / بالشتهایِ افتاده به سقف
از بزرگتر شدنِ سينهها
....................
آزادسازی
شعر
امیر قاضیپور
حق انتخاب
سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲ | 2:12 | امیر قاضی پور -

از نور زنده شوی
با طنینِ صدا...
شبها را به دیدنِ روزها طی نکردم
و این بار کجا بود
همهیِ لباسهایِ خانه توری
اثاتهایِ دیگر
این بار چیزی میل دارید بنوشید
ببخشید بپوشید!
یک فاصلهگیریِ ناگهانی
آمدن و رفتنها
و جا به جایی
حشرهها هنوز نورِ زَنَندهای دارن
- - -
امیر قاضیپور . صبحهای شبانهروز
شعر
امیر قاضیپور
عکاس
نیوشا توکلیان
یکشنبه ششم اسفند ۱۴۰۲ | 2:3 | امیر قاضی پور -
مس / «خطوطِ قرمز»
ایستاده همچو فاصلی
از لبی که بسته است
عکاسِ روزنامه /بیرون ، ایستاده
یک لکه زمین
روشن ، به تماسِ دست
آهو ، آب میکِشد به خواب
صدات زد که میمانَد،
یکهو رویِ دیوار
قدمهایِ شیشه خاک گرفت
پاشنه، بی صدا
بلند میشوند بر شاخه

شعر
امیر قاضیپور
شعرعکس
فرزانه قدیانلو
شنبه پنجم اسفند ۱۴۰۲ | 2:15 | امیر قاضی پور -
مادرم وقتی نیست در خانه
وقتی به سفر رفته
خانه خالی از سکنه
حضور و غیاب
رفتن و آمدنها
این نبودن مادر در خانه ، خودش حضوره . یعنی مادر همیشه هست
خالی از سکنه
مادرم
حضور
حضور غیاب
جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲ | 2:10 | امیر قاضی پور -

تو به چیزی اشاره نمیکنی
نه سنگها نه سیمهایِ اضافه
ماکت و دستهایِ تو آن بالا ایستاده است
باهام حرف بزن
اون بالا ایستادهای
نردبان آن بالا
رقص کردنِ یک ستاره
چیدمانی که روی زمین مینشیند
" تو به چیزی اشاره نمیکنی "
نه سنگها
اون بالا ایستاده است
- - -
امیر قاضی پور
شعر
امیر قاضیپور
شعرعکس
talk to her
چهارشنبه دوم اسفند ۱۴۰۲ | 2:28 | امیر قاضی پور -

فرو-تن / بلندتر از آهک
برای گذشتن از خیابان ، شاتوت میخورم
شیشههای یخ / آبشار ..." قرینه "
لیوانهایی که با مَته سوراخ میشَوَن
دستانِ خودم را بُریدم روی سینهاش فشار دادم
برجستگیِ آب . حوالیِ آب
بیآب شدنِ انگور . ماهیهایِ شیشه
ترسناکترین جایِ جهان برایِ بُریدن و شکستن
وقتی گربهها پیر میشَوَن
مرگِ آنیِ سرنشینان بعد از خوردنِ تناوب
لیوانی که آب میشود گردنِ یک پارچ
درختی میکارم غیرشخصی
برای گذشتن از خیابان
- - -
امیر قاضی پور
شعر
امیر قاضیپور
شعرعکس
باطنیگرا
سه شنبه یکم اسفند ۱۴۰۲ | 5:24 | امیر قاضی پور -

آهنها / و چشمانِ اسبها
اطاقها و تنها پلک زدن
همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست
در این میان بشکهای که در نزاع رویِ بدن نمیافتد
ضمایر، همیشه در گلبرگها هستن
تا از خود بیرون بیاییم.
در دیگران بیایم
در لثه های آدم ها؛ماهیها
ماهیها لثههای آدم
ادامه دادن در حالتِ ساکن
برپا، برجا
- - -
امیر قاضیپور
خوانش شعر بالا :
اهمیت شعر ، در تکیدگی و ایجاد فضاییست که به روایت کردن و ادامه دادنِ یک معنا و مفهوم کلی اعتنایی ندارد. مثل شعرهای سیلویا پلات - پلات متقدم و عاشق طبیعت وحشی آمریکا - سطرها از شگفتی و خلا موج میزند و رانهای داروینیستی به همراه یکجور شادی طبیعت گرایانه به سطح میآید و میترکد و محو میشود و بی مهابا آینده در دل گذشته سقوط میکند. درست مثلِ اسبی که جنین و جفتاش را با کیسه یِ پاره شده به دنبال خود میکشد و بی توجه به آن همه خونریزی ، در علفزار مشغول چرا میشود. تصویرسازیها حداقلی ست و در زمانهای مصرف شده پناه گرفته است. تنازع بندها چونان زنجیرهای از اتفاقاتِ نیفتاده به غریبگی و تک افتادن کلمات در جملات دامن میزند: " در این میان بشکهای که در نزاع روی بدن نمیافتد/ ضمایر ، همیشه در گلبرگها هستن / تا از خود بیرون بیاییم." اینجا نقطه یِ صفر مرزی هر کنش و واکنشی ست و پانتومیم کلمات ، اشارتگر حد اعلای یک بلاغت جسمانیِ انکار شده و نامرئی ست.
امیر قنبری. منتقد شعر
شعر
خوانش
شعرعکس
امیر قاضیپور