یکشنبه بیست و نهم مهر ۱۴۰۳ | 2:10 | امیر قاضی پور -
از زمانِ نوجوانی و تینایجری باور داشتم که زندگیِ شاعر از تعارض با کُلِ هستی آغاز میشود. این نگاه اشتباه نبود. اما تاثیراتِ خواندنِ کتاب "دائو د جینگ " و کتابهای اکهارت تُله ، یگانگی با تمامیتِ هستی را در وجودم تقویت کرد. مثلِ تصویری که ویم وندرس در فیلم روزهای عالی( Perfect Days ) ، از یگانگی با تمامیتِ هستی بدست میدهد. من دیگر شاعرِ ذهنی نیستم. گسسته و جدا جدا نمیبینم.
فریدون رهنما در فیلم پسرِ ایران از مادرش بی اطلاع است، گلایه داشت: " با این بیگانگی. بیگانگی در مغز و دلمان. همه از همه جدا " . روحِ رهنما را احضار میکنم. بله! بقول نویسندهای: ادغام شدنِ تدریجیِ شاعر با کلِ طبیعت. وقتی خودت زندگی و حیات هستی، نمیگی زندگیِ من هستیِ من. بله ، یک=همه
یگانگی
تعارض
دائو
شاعر
شنبه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۳ | 2:4 | امیر قاضی پور -
چقدر «فضایِ خالی» خوبه. تاکید خوبیه: «اگر میخواهید پُر باشید، خالی شوید».
قفسه کتابها را در اتاقم تمیز میکنم. همین گرفتنِ گرد و خاک از کتابها، فضایی را باز کرد. کتابهایی را که دیگر نمیخوانم، کنار گذاشتم و فضای باز و گسترده. تنفس کردن وگام زدن بدونِ بار اضافه.
رفتم سراغِ کتاب داستانِ « این سوی رودخانه اُدر» ، نوشته نویسنده آلمانی «یودیت هرمان». داستانِ اولِ این کتاب با عنوانِ «هیچ چیز جز ارواح» را الان خواندم . فضایِ خالیِ این داستان را دوست دارم. بقولِ شعرم: هیچ کس به هیچ کس فشار نمییاره.
سکون، سکوت و فضای خالی.
چرا بارِ اضافه حمل میکنیم.
خالیِ خالی، بیهیچ تقدس.
اصول خوبیه: نشاط روح داشتن، غم فردا نخوردن ، به جملهی زندگیها توجه کامل نمودن. شادکامی تعلق نپذیرفتن از هیچ چیز و شگفتی مانوس شدن با حضور همه چیز .
فضای خالی
پُر
خالی
بار اضافه
جمعه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۳ | 2:5 | امیر قاضی پور -

هر روز باید یک فیلم خوب دید. مشکل بشر از اونجا ناشی میشه که حتا یک نفر هم نمیتونه در آسایش و آرامش در یک اتاق زندگی کنه؛ چه برسه به سه خواهر. اما وقتی "دائو دِ جینگ" درست کار کنه، خانه پُر از نور و آرامش میشه. سه تا بازیِ عالی از سه زن بازیگرِ فیلم سه دختر او (His Three Daughter )، ساختهی Azazel Jacobs. فیلم " سه دختر او " چقدر زنده و واقعیست. نفس به نفسِ بازیگرها ، انگار در ردیف اول تئاتر در حال دیدن هستم. جا داره فیلم سه دختر او بخاطر موضوعش در جمع خانواده و دوستان دیده بشه. روی این فیلم، جمع یک خانواده و دوستان، گفتگو کنند. زندگی تکرار است. تو این نمایشی که از تکرارها داریم، تجدید نظر اتفاق میفته. و این فهمیدنِ مفهومِ تکرار و تجدید نظر، مهمه.
خلاصه داستانِ فیلم :سه خواهر در آپارتمانی در نیویورک گرد هم میآیند تا از پدر بیمارشان مراقبت کنند و سعی میکنند رابطهشان را با یکدیگر اصلاح کنند....
سه دختر او
His Three Daughter
آرامش
سینما
چهارشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳ | 2:4 | امیر قاضی پور -

عزیزم! اصلن نمیشود گفت
تمام نقطههایی که از ترس میرسد...
این بیجنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمیبینمت
- - -
امیر قاضی پور
تقلاها و خواهشهایِ سردِ دو زن در فیلم " من تو او مرد او زن " از شانتال آکرمن ، کاملن بی جنسیت است . با اینکه فیلم آکرمن ، فیلم فمینیستیست. اما دوازده دقیقه معاشقه یِ دو زن دقیقن بیجنسیته . بدن و خواهشهایِ سرد که انگار امتناع رو هم در خودش داره. اونم در فضاسازیِ یک اتاقِ سفید ، یکهگی و وحدت فیلم و بیجنسیت بودن رو عالی تصویر کرده. معنی برابری و بی جنسیت بودن همین تمنایِ دو زن در این فیلمه . ضمایری که ابتدا تکه تکه نمایش داده میشود و در سکانسِ آخر ، به وحدت میرسد. بی جنسیت میشود. رسیدن به این کار واقعن دشوار و شاهکاره . کدام فیلم و اثر را بدونِ جنسیت دیدید؟
بقول شعرم :
این بی جنسیت موها
صدایِ قوها
گردنِ وقتی نمیبینمت
برابری
بیجنسیت
من تو او
امیر قاضیپور
سه شنبه بیست و چهارم مهر ۱۴۰۳ | 2:40 | امیر قاضی پور -
یک سوال: چند نفر از شما کتاب «دائو دِ جینگ» را خواندهاید؟ و چه تاثیری این کتاب بر روی زندگی شما داشته و داره؟ «دائو د جینگ» ( Tao Te Ching) مثلِ کتابهایی نیست که بگذارید لای کتابهایِ دیگرتان. بگذارید دائو در زندگیتان حضور یابد. دائو چیزی جز تجربه روزمره زندگی نیست. بدونِ هیچ اغراقی، دائو د جینگ، کتابی ابدی و جاودانه در سرتاسر جهان است. ساده و عمیق؛ پنج هزار کلمهای که این کتاب دارد. دائو د جینگ با عنوان «تائو ت چینگ» نیز در ایران، ترجمه شده است. با ترجمههایی مثلِ ع.پاشایی در کتاب «دائو: راهی برای تفکر » و «شنیدن از دائو دِ جینگ » تا ترجمههای فرشید قهرمانی و شروین وکیلی.
هنگامی که فرزانه حکومت میکند،
مردم به ندرت متوجه وجودش میشوند.
پس از فرزانه بهترین حاکم، رهبری است که دوستش دارند،
پس از او، فرمانروایی که از او میترسند
و بدترین کسی که او را خوار میشمارند.
اگر به مردم اعتماد نکنید
آنها را غیر قابل اعتماد میسازید.
فرزانه، سخن نمیگوید، عمل میکند.
وقتی کارش به انجام میرسد
مردم میگویند : "چه جالب
ما خودمان آنرا انجام دادیم!"
دائو دِ جینگ
tao de ching
دائو
راهنمای زندگی
یکشنبه بیست و دوم مهر ۱۴۰۳ | 2:4 | امیر قاضی پور -

وقتی بدرستی گفته میشه: خلاقیت از راهِ سکون و سکوت بدست میآید. سکونی که مترادف با آرامشه. تو فیلم « من تو او مرد او زن » از شانتال آکرمن ، هم خواهش و تمنایِ جسمانی هست و هم سکون و سکوت. تو فیلم«من تو او مرد او زن »، هفده دقیقه معاشقه و خواهشِ دو زن ، در سکون و سکوت در یک اتاقِ سفید ، تصویر میشود. بیجنبشی و بیتحرکی که در کتاب جاودانه «دائو د جینگ» هست ، در سراسرِ فیلم« من تو او مرد او زن » نیز هست ؛ در عینِ اینکه جنبش وجود دارد. در فیلم شانتال آکرمن، هیچ اتفاقی نمیافتد. بیجنبشی که عینِ جنبش است. از هنرِ زیستن در دائو تا فیلم محبوبم من تو او مرد او زن . بیجنبشی و سکونت را دوست دارم.
خواهش
دائو
سکون
شانتال آکرمن
شنبه بیست و یکم مهر ۱۴۰۳ | 2:41 | امیر قاضی پور -
۱
آغاز خزان
چیست که فالگیر
چنین شگفتزده به آن نگاه میکند؟
۲
بیش از پارسال
حالا احساس تنهایی میکنم؛
این شامگاه پاییز
۳
شمعی به دست دارد
رنگ میبازد
داوودی زرد
۴
ماه در بالای آسمان،
به روشنی میگذرد
از خیابان فقیرِ شهر
۵
گلبرگهای گیلاس فرو میریزند
آب خزانهی برنج
ستاره، ماه، شب
۶
روی پاراوان طلایی
جامهی دیبای کیست؟
باد پائیزی
۷
در عمقِ آبِ گرم
پاهایم را میبینم
این صبح پاییزی
۸
یکی آمد
به دیدار کسی،
یک شامگاهِ خزان
هایکوهای بالا از شاعر ژاپنی " یوسا بوُسون " ( ۱۷۸۴-۱۷۱۶) است.
با ترجمه ع.پاشایی
هر روز باید یک شعر خوب خواند
هایکو
پاییز
یوسا بوُسون
هایکوی ژاپنی
پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳ | 2:28 | امیر قاضی پور -
از رو رنج گران میبریم که ما را خودی است.
اگر ما را «خود» نباشد، رنجمان از چه باشد؟
اگر با جهان یگانه شویم
پس آن گاه جهان در ما باشد.
اگر جهان را دوست بداریم هم بدانگونه که خود را
پس آن گاه جهان فقط در خود ما باشد

فیلم روزهای عالی ( Perfect Days)، با «دائو» پیوند کامل داره. کسانی که کتاب «دائو دِ جینگ» را خواندهاند کاملن درک میکنند. یگانگی با تمامیتِ هستی در فیلم روزهای عالی از ویم وندرس. روزهای عالی با آثارِ اکهارت تول: " سکون سخن میگوید ، زمینی نو و نیروی حال " نیز پیوند داره. اکهارت تُله یا اکهارت تول در گفتار و نوشتههایش با دائو پیوند کامل داره. اکهارت تول پیرو دائوست . دائویِ بینام و تعریف نشدنی . "دائو چیزی جز تجربه روزمرهیِ انسان نیست" . وقتی از استاد کُهنی پرسیدند مقصودش از این حرف چیست، گفت: " وقتی گرسنهتان باشد غذا میخورید، وقتی که تشنهتان باشد آب میخورید، وقتی هم دوستی را ببینید سلام میکنید. ".
خوبی دائو این است که ننامیدنیست. به دائو نمیشود نامی داد. بینام است.
بدون خود
دائو
Perfect Days
خود
سه شنبه هفدهم مهر ۱۴۰۳ | 2:18 | امیر قاضی پور -

در جستجویِ اسبابی برای خردسندی باش، و بینهایت سبب برای خرسند بودن خواهی یافت. و تنها آن زمان که خرسند و سپاسگزار باشی مذهبی خواهی بود، زیرا خرسندی یعنی مراقبه، یعنی در سکوت و در لحظه حال بودن...
تصویر: از فیلم روزهای عالی ( Perfect Days ) ساخته ویم وندرس.
رضایت
Perfect days
لحظه حال
مراقبه
یکشنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۳ | 2:50 | امیر قاضی پور -
بله، یک=همه.
یگانگی با تمامیتِ هستی یا فیلم روزهای عالی ( Perfect Days) ، شاهکارِ ویم وندرس .
دوست دارم در ملاقات چندباره با فیلم " روزهای عالی " تاکید کنم:
«نشاط روح داشتن، غم فردا نخوردن ، به جملهی زندگیها توجه کامل نمودن. شادکامی تعلق نپذیرفتن از هیچ چیز و شگفتی مانوس شدن با حضور همه چیز.»
روزهای عالی
Perfect days
ویم وندرس
یگانگی
پنجشنبه دوازدهم مهر ۱۴۰۳ | 2:4 | امیر قاضی پور -
نشاط روح داشتن، غم فردا نخوردن ، به جملهی زندگیها توجه کامل نمودن. شادکامی تعلق نپذیرفتن از هیچ چیز و شگفتی مانوس شدن با حضور همه چیز
آهن / و چشمانِ اسبها
اطاقها و تنها پلک زدن
همه چیز در فضایِ اسمها و اطاقها نیست
در این میان بُشکهای که در نزاع روی بدن نمیافتد
ضمایر همیشه در گلبرگها هستن
تا از خود بیرون بیاییم .
در دیگران بیایم
در لثههایِ آدمها ، ماهیها / ماهیها لثههایِ آدم
ادامه دادن در حالتِ ساکن
برپا ، بر جا
- - -
امیر قاضیپور
سه شنبه دهم مهر ۱۴۰۳ | 3:18 | امیر قاضی پور -

بیشتر از قضاوت خودمو میدازم جای شخصیتهای سریالِ دختری از پلینویل ( The Girl From Planinville) که براساس ماجرای واقعی ساخته شده. دلم برای میشل کارتر (Michelle carter) با بازیِ ال فانینگ سوخت. زندان کردنِ دختر برای یک تعداد SMS تشویق به خودکشی. در حالی کنراد روی(Conrad Roy) ، مداوم از لحاظ عاطفی، دختر را در وضعیتی قرار میداده که قصد خودکشی داشته. دختر هم نتوانسته تحمل کنه، زیرِ پای پسر رو خالی کرده. بهش نهیب زده چرا پس خودکشی نمیکنی تو فقط حرف میزنی. مورد "میشل کارتر و کنراد روی " سالهاست در سیستم قضاییِ کشورهای مختلف، محلِ بحثه. مجرم بودن یا نبودن دختر. سیستم قضایی آمریکا و چند پلیس، برای خودی نشان دادن و ارتقای مقامات قضایی، یک دخترِ بیگناه رو یازده ماه انداخت زندان. سیستم قضایی آمریکا آیا میتونه امثالِ ترامپ و بایدن و رئیسجمهورهای آمریکا، که باعث مرگ و آسیب رساندنِ به میلیونها نفر در آمریکا و جاهای دیگر شدند را محاکمه کنه؟ مورد ترامپ نشان داد زورش نمیرسه. کدام دادگاه؟ کدام حق حیات؟
کجا باید زندانزُدایی داشته باشیم و هر کسی را زندان نکنیم؟
تصویر اول: میشل کارتر در دادگاه ، در زمانی که حکم زندانش را میشنود

عدالت
Michelle carter
زندان زُدایی
conrad roy
یکشنبه هشتم مهر ۱۴۰۳ | 19:5 | امیر قاضی پور -
دختر و عنکبوت ، فیلمی در باب بارقههای زیبایی، دوتاییها، خاطرهگوییها و فشارِ موقعیت یا آنطور که آدرین مارتین میزانسن را تعریف میکند: «هنر بدنها در فضا». فیلم دربارهی چیزها و فیگورها است، یک سمفونیِ چشمنواز و شنیدنی، والسهایی برای رقص نور و دوربین، همان چیزیست که مکاس در باب ثبت زیبایی به ما گفته است، بودنها و نبودنهایمان، «روزی باهم بودیم و....»، فیلم «دختر و عنکبوت» فیلمیست سرشار از «طنینِ رحمت» و زیباییِ لحظه.

یادداشت بالا در ارتباط با فیلم The Girl And The Spider ، از دانیال زینالعابدینیست؛ در پیوند با نظرِ آدرین مارتین عزیز که هر نوشتهای از او منو به وجد و شادی میاره. به اندازه فیلمهای محبوبم، نقد، تفسیر و خوانشهایی هست که با آنها فیلمها را در حافظه دارم. نقد به مثابه یک اثرِ هنری. نگاهم به زندگی از دریچه همین نوع فیلمهاست.
از Strange Little Cat تا In The City Of Sylvia و The Girl And The Spider. هیچ تقدسی نیست؛ اما فیلمها مقدسند. خالیِ خالی ، تُهیا و این فیلمها منو درگیر میکنه.
تو حالِ خوب میرسم به این خبرِ متاثر کننده. خیلی سینمایی میتونه باشه. خدای بزرگ دائوی بزرگ. خدایی که بزرگترین مشخصه تو سکوته.
خبر از سایت خبرآنلاین :
۱۷ سال شکنجه سفید یک دختر توسط بهزیستی
روایت مدیر کمپین معلولان از یک اتفاق هولناک/ دختر تندرست، ۱۷ سال در میان معلولان ذهنی نگهداری شده
اسنادی که به کمپین معلولان رسیده و صحت آنها تأیید شده نشان میدهد دختری تندرست که به دلیل نداشتن سرپرست سالها پیش به بهزیستی سپرده شده بود از ۳ سالگی به مدت ۱۷ سال در مرکز خیریه نرجس در میان معلولان ذهنی نگهداری شده است.
بهزیستی فارس با اطلاع از عدم معلولیت فاطمه، او را ۱۷ سال در بین معلولان ذهنی نگهداری میکرد
فاطمه در اعتراض به این وضعیت بارها اقدام به خودزنی، خودکشی و حمله به مراقبان کرد.
دختر و عنکبوت
زیباییِ لحظه
طنین رحمت
فیگورها
شنبه هفتم مهر ۱۴۰۳ | 3:0 | امیر قاضی پور -
حقِ حیات برای آمریکاییها آنقدر مهم است که در یک ماجرای واقعی، یک دخترِ تینایجر بنام میشل کارتر (Michelle carter) را بدلیل شیطنت و بیمسئولیتی در مسجها و SMSهایی که به دوستپسرش کنراد روی(Conrad Roy) فرستاده و منجر به خودکشیِ دوستپسر شده، دادگاهی کرده و دختر را پانزده ماه حکم به زندان دادند. در حالیکه دوستپسر، خود نیز سابقه خودکشی و افسردگیِ شدید داشته است. سریالی با نام دختری از پلینویل( The Girl From Planinville )با بازی " ال فانینگ" از رویِ این ماجرای واقعی ساختند. با این نگاه هر SMS و هر تشر و هر شیطنتی میتواند بالقوه باعث خودکشی و ویرانیِ یک نفر شود. میلیونها نفر را نمیتوان برای این مساله به زندان فرستاد. اما میتوان دقت کرد که هر تشر، هر القایِ نابجا، یک سلسله پیام مخرب و از این دست، میتواند باعث مرگ و خودکشی شود. پدر و مادرهایی که توی دلِ بچههایشان را خالی میکنند. از همه مهمتر چرا یک نظر، یک SMS باید آنقدر مهم باشد که کسی خودکشی کند. نباید نظرات نزدیکان و دیگران اینقدر اهمیت داشته باشد. نفی و اثباتِ نظرات دیگران بیاهمیت است. تشویق به خودکشی از سوی دوستدختر .
جالبه! آمریکاییها( از پلیس و مقامات قضایی) ، یک دخترِ تینایجرِ آمریکایی را برای شیطنت و بی مسئولیتی در smsهایی که برای دوست پسرش فرستاده و منجر به خودکشی پسر شده، حکم به زندان میدهند ، چرا در برابرِ نسلکشی در سرزمینهایِ اشغالی و حق حیاتِ میلیونها فلسطینی ، دولت ایالات متحده را مجبور نمیکنند، اسرائیل را تحریم کرده، و با فشارِ خود باعث توقف جنگ شوند. حقِ حیات برای میلیونها نفر نقض شده. تاکید: مقامات قضاییِ آمریکا یک دختر را برای smsهایش چندسال محاکمه کردند. پرینت چندهزار مسج دختر را خواندند. حقِ حیات در سایر موارد؟

حق حیات
Michelle carter
زندگی
konrad roy
پنجشنبه پنجم مهر ۱۴۰۳ | 2:8 | امیر قاضی پور -
تو جلسه سینماشعر، از تنانگی در شعر و هنر گفتیم. از فیلم من تو او مرد او زن از شانتال آکرمن مثال زدم و بحث کردیم. به شعرهای الهام ملکپور و سوده نگینتاج ارجاع دادم از بابت تنانگی. الان یادداشت دانیال زینالعابدینی را دیدم که به تنانگی در فیلمهای اولیویه آسایاس و سریال او Irma Vep بدرستی اشاره کرده بود. یادآوری خوبیه. در ارتباط با تنانگی در هنر، شعر و سینما ، جلسه سینماشعر را در فایلهای صوتی کانال شعر بی پایان بشنوید. و اشاره بجایِ دانیال زینالعابدینی را همین جا در وبلاگم خانگی میکنم.

جلسه هشتم سینماشعر، یک شنبه 1402/3/14
امیر وزین با امیر قاضیپور
1_تنانگی چیست؟
2_شعرِ زَن یا شعر خودش زَن است
3_دو آلیسم از کجا میآید
4_تفاوت خوانش وجود شناسانه و فاشیستی از زن زندگی آزادی
5_سرعت مَتن و متن کُند
6_ شعر خوانی امیر قاضی پور به همراه خواندن اشعاری از سوده نگین تاج ، فرناز جعفرزادگان و الهام ملک پور
7_تجربه خوانش
8_ تفاوت نیروی تاریخی مَتن با فاعلِ شناسا
و یادداشت دانیال زینالعابدینی

اولیویه آسایاس تمایل دارد شخصیتهای زن خود را با یک امر نامرئی، ناشناخته، جهانی زیرزمینی و خطر مواجه کند. منظور این نیست که شخصیت زن به بدنی تبدیل شود که قرار است زجر بکشد (کاری که لانتیموس بهطرز سطحی انجام میدهد)، بلکه زن بدن فعالیست که قادر است زمان را وارد اندام و حرکات خود کند و دالومدلولهای ژنریک را با تنانگی خود نمایش دهد. گویی جهان هادس (جهان مردگان و زیرزمینی در اساطیر یونانی) این زنان را به خود فرامیخواند. امری فنتستیک/fantastic که قرار است این بدنها را به فضاهایی سوق دهد که گمان نمیکردند. زنانِ آسایاس صدای ارواح را میشوند (خریدار شخصی)، بهطور نامرئی میان دیوارها و سطوح میرقصند (ایرما وپ)، بدنشان در تجسدی ژنریک، تمام تجسدهای پارانوئید و خشونت را حمل میکنند و توامان به تصویری واقعی و ناواقعیت جسمانی تبدیل میشوند (دیمونلاور). در سینمای آسایاس، برخلاف مردان اخته و خنثی، فقط زناناند که کیفیتی فیلمیک، متاسینمایی، جادویی، غیراینجهانی و سوبژکتیو دارند.
بدن زن
تنانگی
اولیویه آسایاس
ایرما وپ
سه شنبه سوم مهر ۱۴۰۳ | 12:44 | امیر قاضی پور -
فیلمی که همه باید ببینند
فصلِ کلاس و مدرسه است. فیلم اتاق معلمان « The Teachers Lounge»، درامی از سینمای آلمان است به کارگردانی ایلکِر جاتاک ترکتبار که البته خودش در کشور آلمان متولد شده است، اینقدر مهم هست که میتونه اکرانِ عمومی بشه تو مدرسه، سینما و تلویزیون. هم والدین ببینند هم معلمها و هم مسئولان کشور. آموزش و پرورش مهمترین جایِ کشوره. دموکراسی از همین چالشِ مداومِ بینِ معلم، شاگرد و مدرسه آغاز میشه. چقدر با این خانم معلم نزدیکی و پیوند دارم. این فیلم هم ارزش سینمایی داره و هم تاثیرگذاره اگر دیده بشه. از سایت دیجی موویز میتوانید دانلود کنید.
دیدید مدام میگن ما دموکراسی هستیم یا در جاهایی میگن دموکراسی ما آسیب دیده ... هنوزم اعتقاد دارم دموکراسی در محیطهای کوچک مثل کلاس درس و مدرسه اتفاق میفته. مثلِ همین فیلم اتاق معلمان .
فیلم CLASS برنده تحسین شده کن هم مثل فیلم اتاق معلمان ، چالش جدی داشت . فریاد دسته جمعی خانم معلم و شاگردان ؛ وقتی دائو دِ جینگ وجود نداره و همه چیز در مدرسه آشفته است. بقول شاعر : قوانین اساسی و اولیه، آموزش ابتدایی هست. کار کردن با عشق مساویست با تولید عشق. مانوس کردنِ ذهن تا روشنفکری و حقیقت ذهن، تهییجِ قدرتِ خیال... با رقابت و مشاجره مقدار زیادی یاد میگیریم. همه چیز در همدردی و عشق خلاصه میشود.
هر روز باید یک فیلم خوب دید.دیدنِ فیلم اتاق معلمان (یا به آلمانی Das Lehrerzimmer) .

اتاق معلمان
مدرسه
معلم
the teachers lounge
دوشنبه دوم مهر ۱۴۰۳ | 0:14 | امیر قاضی پور -
۱. آدمی که گوش بده بدونِ قضاوت و داوری و مثلِ رودخانه زلال و صاف باشه، کنارِ دستم ندارم. تنهایِ تنها. زندگی بدی ندارم. اما تنهایی اذیتم میکنه. هنرِ گوش دادن به یکدیگر بدونِ داوری و ابرازِ عقیده کردن . کسی هست؟ باید باشه
۲.بیحوصلگی. انسان هیچ چیز را آنقدر تحملناپذیر نمیداند که بودن در وضع آرامش کامل، بیهیچ شور و هیجان، بیهیچ مشغولیت، بیهیچ سرگرمی و انصراف خاطر، بیهیچ کشش و کوشش.
پس از آن است که با هیچاهیچی، تنهایی، نارسایی، وابستگی، درماندگی، تهیگی روبهرو میشود.
و به یکباره از ژرفای روح او ملالت، دلتنگی، افسردگی، آزردگی، بیزاری، یاس غلیان میکند. - بلز پاسکال . فارسیی اکبر معصومبیگی
۳. سکون ، هدف، راحتی، وسیله
۴. "دائو دِ جینگ " در همه جا هست. ناپیداست. نامی ندارد. لفاظی و بازی کردن با کلمات کافیه. دائوی بزرگ.
تُهیا: خالیِ خالی بدونِ تقدس
گوش دادن
بدون قضاوت
دائو
تنهایی