به زندگیم که فکر میکنم میبینم کتابا همیشه نجاتم دادن، فیلما، سریالا، موزیکا نجاتم دادن.
به زندگیم که فکر میکنم میبینم کتابا همیشه نجاتم دادن، فیلما، سریالا، موزیکا نجاتم دادن.
فکر کردن را متوقف کن. تمام مشکلاتت حل میشود. هیچاهیچی که ساختی. تو آرامش داری.
در حالِ دیدن چند سریال در هفته هستم.
۱. سریال بازیِ تاج و تخت (Game of Thrones) که با تاخیر زیاد میبینم. سریال خاندان اژدها را قبل از بازی تاج و تخت دیدم. به هم مرتبط هستند.
۲. سریال به دنبال آلاسکا ( Looking For Alaska) و بچههای تین ایجر. بازیگر نقش Alaska چقدر زیباست. یک زیباییِ طبیعی تو جریانِ زندگی. نفسانیت و شر و شورِ جوانها. تو ایران کمتر جوانی کردیم.
۳. سریال اداره ( The Office) که قبلتر فصل یک تا سه این سریالُ دوست نداشتم را به اصرار دوستی دیدم. حالا فصل ۴ و ۵ و ۶ را دوست دارم. در حالِ دیدنِ فصلِ ششم The Office هستم. عجیبه فصل یک تا سه، بیش از اندازه لوس و آبکی بود. زیباییِ نقص: نقصهایِ آدمهایِ سریالِ اداره.
۴. فصل دوم سریال سطح ( Surface). چرا این سریال خوب کمتر تحسین شده. بازیهایی که دوست دارم در سریال Surface. هر روز باید یک سریال خوب دید.
۵. دیدنِ سریال سووشون. اقتباس از رمان سیمین دانشور. نرگس آبیار میل به کنار زدنِ قواعد سانسور داره. هرچند خودش چیزِ دیگری بگه. تصویری دیدنِ رمان سیمین دانشور.
صفحات سفید. صفحات را سیاه نکن. خودتو خالی کن. بار نزدن.
شاعر عالی گفته:
ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ
خوش نیست برای هیچ ناخوش بودن
دوستی دارم سریالِ اداره ( The Office) جزو سریالهای محبوبشه. از من خواست این سریال را ببینم. گفت تو این همه فیلم و سریال به من معرفی کردی و منم طی سالها تا امروز دیدم. یکبار تو پیشنهاد منو ببین. فصل اول The Office را دیدم خوشم نیومد. کسالتِ محض بود؛ خیلی سطحی بود. دوستم گفت: فصل دوم را ببین. چند قسمت از فصل دوم را دیدم و بهش گفتم نمیتونم ادامه بدم. بیش از حد لوسُ و آبکیه. لوس بودن گاهی خوبه مثل شخصیتهای سریال دختر جدید ( New Girl) که با وجود لوس بودن، دوستشان داشتم و دارم. دوستم گفت فصل سوم The Office را ببین. این بار دوست خواهی داشت. تا سه نشه بازی نشه. بعد از دو فصل، فصل سوم The Office را دوست داشتم. با تکتک شخصیتهای فصل سوم ارتباط برقرار کردم. با پَم ، مایک اسکات، جیم هالپرت و... رایان هاروارد. زندگی سخت نیست. تجربه سریال دیدن. جایی میخواندم اولین نقدها روی سریال The Office منفی بوده، بخاطر بیش از حد آبکی و خالی از محتوا بودن. فصل سوم The Office ، با بیست و سه قسمت بیست تا سی دقیقهای منو راضی کرد. شاید خُل شدم فصلهای دیگر این سریال را هم دیدم. دوستم نُه فصل سریال The Office را دیده.
پژوهشی علمی با عنوان “The Impact of Binge Watching on Memory and Perceived Comprehension” که در سال ۲۰۱۷ توسط جارد کونی هوروات از دانشگاه ملبورن، الکس جی. هورتون، جیسون ام. لاج از دانشگاه کوئینزلند و جان هتی از دانشگاه ملبورن انجام شد، نشان میدهد تماشای یکجای قسمتهای یک سریال (binge-watching) برخلاف انتظار، لذت کلی از تماشای سریال را کاهش میدهد. طبق یافتههای این تحقیق، مخاطبانی که سریال را بهصورت روزانه یا هفتگی تماشا میکردند، رضایت و درگیری هیجانی بیشتری نسبت به کسانی داشتند که چندین قسمت را پشتسرهم میدیدند.
علاوهبر کاهش لذت، همین مطالعه نشان داد که حافظهٔ شکلگرفته بلافاصله پس از binge-watching هرچند در ابتدا قویتر بهنظر میرسد، اما در مدت کوتاهتری نسبت به حالت تماشای نوبتی، از بین میرود. به بیان دیگر، تماشای فشردهٔ سریال ممکن است درک سریعتری ایجاد کند، اما این درک دوام و عمق کمتری دارد. بنابراین، اگر دنبال لذت پایدارتر و درک بهتر داستان هستید، شاید تماشای آرام و منظم گزینهٔ بهتری باشد.
در چند ماه اخیر، پشت سر هم قسمتهای یک سریال را دیدم. تو یکی دو روز شش هفت قسمت یک مینی سریال را دیدم. یک جا در یک روز یک فصل را دیدن. عطشِ دیدن. بسیاری از ما تو یکی دو جلسه یک مینی سریال را میبینیم و دقایق زیادی از سریالُ فراموش میکنیم.
یادمه زمانِ پخش سریال Big little lies ، ایزابل هوپر سریال را تحسین کرده بود و گفته بود تو یک جلسه سریالُ دیده. خب! پیوسته دیدن اما آرام دیدن را به خودم تذکر میدم. سریال دیدن مثل تجربه زندگی روزمره است. چندسال بود سریال کم میدیدم. طی چند ماه اخیر جبران شد. دیدن سریالهایی مثل: سریال کبیر( The Great )، سیلو ( Silo) ، دختر جدید ( New Girl) ، دخترک طبلزن ( little drummer Girl) ، ریپلی ( Ripley) ، ناتمام ( Undone) و... سریال نوجوانی. هر روز باید یک سریال خوب دید.
« اتاقی برای خود » فقط برای زنان نیست. مردان هم اتاقی برای خود میخواهند. فضای خالی، سکون و سکوت.
فیلم " ماه کامل در پاریس" به کارگردانی اریک رومر، بر اساس ضربالمثل : کسی که دو تا همسر دارد روحِ خودش را از دست میدهد ولی آن که دو خانه دارد عقل خود را میبازد.
چند ماهه اخیر، سریال و فیلم زیاد دیدم. تقریبن بدونِ خستگی. سریال دیدن مثلِ تجربه زندگی روزمره است. موقعی که تشنه هستید آب میخورید و وقتی گرسنه هستید، غذا میخورید. یا موقعِ خستگی استراحت میکنید. فقط موقع سریال و فیلم دیدن، جانِ هر کسی دوست دارید، فقط یک کار انجام بدهید. موقع غذا خوردن غذا بخوریم. موقع سریال دیدن وقت غذا خوردن نیست.