زمان و مدت*
هر چیز را وقتی است،
و همه چیز را زمانی به زیر آسمان است.
زمانی برای زادن،
و زمانی از برای مردن؛
زمانی از برای کاشتن،
زمانی از برای برکندن گیاه.
زمانی از برای میراندن،
و زمانی از برای شفا بخشیدن؛
زمانی از برای ویران کردن،
و زمانی از برای بنا کردن.
زمانی از برای گریستن،
و زمانی از برای خندیدن؛
زمانی از برای نالیدن،
و زمانی برای رقصیدن.
زمانی از برای سنگ انداختن،
و زمانی از برای سنگ جمع کردن؛
زمانی از برای در آغوش کشیدن،
و زمانی از برای پرهیز از در آغوش کشیدن.
زمانی از برای جستن،
و زمانی از برای از کف دادن؛
زمانی از برای نگاه داشتن،
زمانی از برای دور ریختن.
زمانی از برای دریدن،
و زمانی از برای دوختن؛
زمانی از برای خاموشی گزیدن،
و زمانی برای سخن گفتن.
زمانی از برای دوست داشتن،
و زمانی از برای نفرت ورزیدن؛
زمانی از برای جنگ،
و زمانی برای صلح.
آن کس را که کار میکند،
از مشقتی که میبرد چه منفعت است؟
وظیفهای را مینگرم
که خدا به فرزندان آدمیان میدهد:
هر آنچه میکند، در زمان خود شایسته است.
در دل آنان مجموعۀ زمان را نهاده است،
بیآنکه آدمی بتواند
آنچه را خدا از آغاز تا انجام میکند دریابد.
و میدانم نیکبختی از برای آدمی،
جز در لذت و آسایش در طول زندگانی او نیست،
و اگر مردی بخورد و بیاشامد،
و از کار خود خوشی یابد،
آن عطیۀ خدا است.
میدانم هر آنچه خدا میکند، تا ابد خواهد بود.
چیزی بدان نتوان افزود،
و از آن نتوان کاست،
و خدا چنان میکند که از او ترسان باشیم.
آنچه هست، پیش از این بوده است،
و آنچه خواهد بود، هماکنون هست،
و خدا آنچه را از میان رفته است باز میجوید.
* آدمی برای عمل کردن، تنها لحظۀ حاضر را در اختیار دارد و تنها یک کار را در موعد آن میتواند انجام دهد. نیمی از اشتغالات آدمی شوم است و نیمی از حرکات او، حرکات حزن. مرگ پیش از این داغِ خود را بر زندگی نهاده است. زندگی یک سلسله اَعمالِ نامرتبط است. و خدا آنچه را پیش از این روی داده است تکرار میکند. هیچ چیز تازه نیست.
از: کتاب جامعه
فارسیی : مترجم گرانقدر پیروز سیار
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی