از سر نشستم برای بار سوم یا چهارم فیلم «قَصَبه»، ساختهیِ نوری بیلگه جیلان را دیدم. بجایِ دیدنِ فیلمها، آنها را متاسفانه میخوانیم. دیدنِ فیلم «قصبه» (Kasaba)، اثبات این قضیه است که فیلمها را باید دید نه خواند!...فیلمنامه مهم است. اما جنبه دیداری و عکاسی فیلم «قَصَبه» را کاملن میپسندم. بعد از دیدنِ فیلم رفتم شهرکتاب راهآهن نزدیک خونمون، فیلمنامه «قَصَبه» را خریدم. فیلمنامهای که نشر مرکز به زیبایی چاپ کرده . هم جنبه عکاسی فیلم و هم فیلمنامه عالی «قَصَبه» را با دیالوگهای ساده و ظریفش دوست دارم.
از مقاله «سارینا ماسوکور» در ضمیمه فیلمنامه برای درک و فهم فیلم استفاده کردم. با عنوان: آلبوم زندگی هر روزه . عکاسی در فیلمهای نوری بیلگه جیلان.
فیلم «قَصَبه» رفت جزو فیلمهای محبوبم. کنارِ فیلمهای «دختر و عنکبوت» ، «گربه کوچک عجیب» و ...«در شهر سیلویا» . فیلمهایی که باهاشون پیوند و نزدیکی دارم. درامهایِ امورِ روزمره.