تئاتر : وقتی دو پا با هم جفت میشود
حجابِ خالی/جایِ خالیِ عضو
لیسهایِ زیپِ شلوار
از کیسه چای بیاورید
زیرِ بغل ، پلاستیکی
فکر نکن به پردهات بیتوجهم
پایِ راستم پایِ چپم
صدای سو ، این هم صدایِ زانوانم
انگشتی بلند ، بلندتر از آخرت
صدایِ نارس بنفش است
در آستانه یِ در .. میانِ هاشور زدنهایِ بنفش
"در شکستنِ اعداد"
به زیرِ خاک
که ساقههایِ جنگل
"دهانِ من شکسته"
دریا / از دستهایم / و ارتفاع
در آبهایِ روشن
خیزابهایِ روشن
" ناخن / یا برهنه بودنِ پا / اندام یا گیاه "
- - -
امیر قاضی پور
■ خوانش پدرام محمدزاده
از شعرِ بالا
این شعرت اروتیکِ امیر . در واقع برای من رنجِ یک پرسوناژِ بدونِ آلت رو تداعی میکنه . پرسوناژی که قطع عضو شده و در این حالت به ارضا نمیرسه . این شعر، "شعرِ زبان" است . امیدوارِ به دوباره رویش عضو . کار جالبی بود و اجرایِ فوق العادهای داشت با کاتهایِ پی در پی و تصاویر به هم ریخته ، شبیه فیلمهایِ گدار . منو یاد "خداحافظ زبانِ گدار" انداخت . این شعر اجرایِ تاثیرگذاری داره کار خیلی خوبیه . یک از بهترینهاته به نظرم . منِ متزلزل نمیتونم شعری به این شیکی بنویسم . خیلی خوب از ابژههای به ظاهر بیربط ، ربطِ اروتیک گرفتی و عجز زبان رو به بهترین شکلش در آوردی. مرسی . شعری با قابلیت چند بار خوندن .