برایم چنگ یا سم بیار
یک شعر و یک خوانش✔️
ضربدر زدن ضربدر زدن
لالهها در وهله یِ اول
خون از بدنم میرفت
جعبه فقط آینه
بازیافتت چروک یافته / بدن،رفته درخت،جاودانه
از میانِ انگشتانم ضربه زدنِ هوای تازه
آن ها حتا توی آن تُنگ شیشهای حتا ماهی نیستند
تشدید نیست در میانِ انگشتانم در میانِ مه
دندانهایِ زرد از میانِ اکسیژن،
تنم را به جراحان بسپر / مرا تسخیر برایم چنگ یا سَم بیار
تمام روز بمیرن خوراکیها تمام روز لاتین هجاهای نامفهوم
کلیسایِ یک درخت
داربستهای نادیده / بلوایِ سبزها
بی رنگ مثلِ پوستِ دهان
ماهی هم بیرحم است
شاتوت هم غروبها را رنج میبرد
رنگ پریدگیِ شاتوتها دیدنی نیست
خونِ همه از بدنشان
مهم نیست بشقابهای بیمارستان نفسِ مُردگان داشته باشد
میل به کشته شدن
در آب، جیغ میکِشن
- - -
امیر قاضی پور
خوانشی از مجتبا حدیدی
به امير قاضی پور به بهانه بدن - واژه
توجه به بنیانهای نظری شاعر در این شعر یعنی رویکردی نقادانه نسبت به مبانی فکری و فلسفی در همین شعر.
چرا که رویکرد ادبی ما نسبت به اثر کاملا شخصی است و در حوزه هرمونوتیک یعنی تشریح اثر.
اما در این اثر تقسیم بندیها رئالیستی اتفاق افتاده است و توجه به ایدئولوژی شاعر میبایست در صدر قرار بگیرد . گذشته از نقدهای ابلهانه نسبت به نکات دستوری و زبان و مضمون و تصاویر ... و در حد ایدهآل آن یعنی پژوهش قلم شاعر و حوزه زبانی وی ، میبایست به نکات دقیقتری در این شعر دقت کرد .
در حالت ایدهآل نقد فرمالیستی بهترین مقوله بینالمللی نقد شعر است که در ایران هنوز به آن پردازش نمیشود .
شاعر به زیبایی هرچه تمامتر حد و مرز رئالیسم و ناتورالیسم را در این شعر گُم کرده است . هرچند ناتورالیسم به ریشههای رئالیستی میپردازد اما در این شعر ذهنیت شاعر درگیر مسایل مهم و ایفای نقش در شعر بوده است . مانند رنگ پريدگی شاتوتها ديدنی نيست . دیگر اینکه مضامین در یک دستگاه فلسفی به زبان ساده عنوان شده است و در این حرکت ، شاعر حتما به دارایی زبان ساده متهم میشود!
به گمانم مبحثی مانند ضد شعر در جامعه ما – که در این شعر به وفور دیده میشود – ندیده گرفته شده است . مخاطب اگر به درک این موضوع نایل نمیشود ، ضربهای به ارکان و عناصر زیبایی شناسی شعر وارد نمیشود.
خط " برايم چنگ يا سم بياور " در يك پلی فونيك قوی اجرا شده و به جا نشسته است .اين جمله واقعن جمله تبار داری در اين شعر محسوب میشود . "ميل به كشته شدن " . "در آب جيغ میكِشن " زاويه مازوخيسمی اين كار نيست بلكه ميل به شدن و فرار از بودن را دوباره در مخاطب احيا میكند . بودنی كه در عصر جديدی در برابر نبودن قرار داده شده است.