فیلم باید درباره کوین حرف بزنیم
و نامه سوده نگینتاج به امیر قاضی پور
We need to talk about kevin
امیر:
"دلهره آوره تا خشونت،یه کابوس واقعی"
آیا دلهره خشونت نیست؟ کابوس خشونت نیست امیر؟ و واقعی آیا خشونت نیست؟
یا هست... من به همه اینها میگم خشونت و از خشونت خوشم نمیآد. و همیشه به سمتش میرم. مثل سیلویا پلات که به سمت حقیقت میرفت یا حقیقت که همیشه به سمتش مییومد.
و یک چیز دیگه در این کار بود که من توجه کردم و اون "خاطرات" بود.شاید خود "رمزی"(کارگردان فیلم)حتی ناخواسته بهش پرداخته تا حدودی. خاطرات هیچ وقت به دست آوردنی نیستن و از دست دادنی.مثل رویا مثل خواب نمیشه نفوذ کرد بهشون.فقط میشه بهشون زل زد و ما همیشه در حال تلاش برای تسخیر خاطراتیم.
ریلکه توی یه نامه نوشته بود:"هر چه پیش تر روی؛زندگی یگانه تر و تکین تر میگردد.
عذاب عجیبی هست دیدن همه ی شکست ها،صدای شکستن افسانهها وقتی هشیارانه سعی کنیم اونها رو از دست بدیم،فراموش کنیم،بسازیم،تکثیر کنیم، به شدت ، با شدت،تا شدت... در فقدان و دروغین "فراموشی" آیا زندگی تکین تر شده؟ جواب من آره داره کامل میشه برام و این عذاب و بی قدرتی تمام و کماله.
سوده نگین تاج
وقتی فیلم تموم شده
یعنی 1:52 بعد از صحنه گوجه فرنگی صحنه ی ما
12خرداد1391