شعری از امیر قاضی پور✔️
از تنِ اوست
جانش را در فاصله میدید
شاخه یِ به هم پشت
طرح لبخند، افتاده روی خاک
اگر شبهایِ آخر
با صدایِ نزدیک
نزدیک در میانِ سنگهایِ پاره
................
در شعری که هم گسست هست و هم جنبش
خوانش : محمدحسن مرتجا
رودرو بودن با وضعیتی که مایههایی از کشف نشده گی. پیچیده گی و یا گاه بغرنج بودن دارد. شاعر را وا میدارد که حد تفاوت را در شعرش نگه دارد. و از هر نوع اشباع شدهگی دوری کند. تا زبان جز در فضایی از تاویل و تفسیر اتفاق نیفتد
از تن اوست
جانش را در فاصله میدید
شاخهای به هم پشت
طرح لبخند افتاده به روی خاک
اعتماد به نفس داشتن در بیان. و از امکاناتِ زبانی بهره ی مناسب بردن.. و هم ایجاز. مخاطب را برای جنبش و اندیشیدن دعوت میکند. چه در نهایت هر شعری جنبشی در جان مخاطب میاندازد. که ربطی با مفهوم های دوگانه و رو در رو ندارد.
اگر شبهای اخر با صدای نزدیک.
نزدیک در میان سنگ های پاره
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی