عصرِ خلوت در زغالِ انقلاب
کِشتی شکستگان
و نیرنگ پایانِ پاهامان
غرقه در گوش است وقتی گوش اشتباه میکند
صبح هایِ شبانهروز
من از وقتی مهمان دعوت کردم
روح به پهنایِ اندامش
و گوشِ خيلی خطرناكی روبرویِ آينه
نوزادگانِ نو برایِ دیدن
محوری با ردا
رقاصکی که فکر میکند خشکیِ بدن از سینه است
آويزههایِ گيلاس، روح را تك و تنها نمیگُذارد
صنعتگران روحشان را طبلآسا از كيفيتِ گوششان بهتر میسازند
غلتیدن جز خیزشِ اقتدارش
کِشتی شکستگان
و نیرنگ پایانِ پاهامان
غرقه در گوش است وقتی گوش اشتباه میکند
خلوت در نگاهِ دنیا / هیبتِ برون
عصرِ خلوت در زغالِ انقلاب
تو چه گونه میتوانستی ببينی چه لَزِج و چه قدر خوشمزه لميده است در نگاهِ پيله
"تجلیِ قدرت"
اربابانِ نامی به نامِ "حسِ تهی "
من از وقتی كه جلسه گذاشتم اشباع شدم
من از وقتی كه جلسه نمیگذارم خالی نمیشوم این جمله نگاتیو یا negative است
- - -
امیر قاضی پور
■ کانال شعر و شعرخوانی در تلگرام:
https://t.me/ghazipooramir