گوشت نخوریم
حیوانات را نَکُشیم
فقط شعار نیست که گوشت نخوریم و حیوانات را کُشتار نکنیم . در عمل نشان بدیم . چند شعر در مذمتِ کُشتار حیوانات میشناسید؟
قرقاول
شعری از سیلویا پلات
فارسی ی سعید سعیدپور
گفتی که امروز صبح آن را میکُشی .
نکُش . برجستگیِ آن سر تیرهی عجیب
که در علفزارِ بلند تپهی نارون میخرامد،
هنوز هم مبهوتم میکند.
داشتن قرقاول ، یا حتی دیدارش
لطف خاصی دارد.
من عارف نیستم . چنین نیست
که فکر کنم پرنده روح دارد .
اما آن هم میان عناصر خود خوش است .
همین به او حقّی همایونی میدهد.
جای پای بزرگ او در زمستان پارسال
ردِّ دم او بر برفِ حیاط ما -
شگفتآور بود در میان آن همه بیرنگی،
میان هاشور زدنهای گنجشک و سار .
پس آیا کمیاب نیست؟ چرا ، کمیاب .
اما ده تا یا صد تا از آن هم
اگر بر آن تپه باشد، میارزد -
سبز و سرخ بیایند و بگذرند: چه دلپذیر!
چه سرزنده است ، برازنده است .
گنجینهای ست برای خود .
قهوهای مثل برگ ، با بانگی پر میکشد
در نارون جا میگیرد و سبکبال مینشیند.
داشت میان نرگسها آفتاب میگرفت.
من ابلهانه مزاحم شدم. بگذار باشد . بگذار باشد.