يكشنبه قرار است به اتفاق حسين محمدي به دفتر روزنامه ي اعتماد برويم و درباره ي گرفتن صفحه يي بنام شعر وادبيات با سردبير اعتماد ( جناب بهزادي) گفت و گو كنيم.
دوست عزيزم مهرداد سيد عسگري لطف معرفي من ( همراه با كارها و نوشته ها) را انجام داده است. از مهرداد متشكرم.
حرفهايمان را آماده كرديم. شايد يك صفحه يا ضميمه ادبي- فلسفي.
در فاصله ي ناميده شدن صفحه شعر وادبيات... به گوش باشيد! خبرتان مي كنم.
اما حاصل مذاكرات_ اعتماد سازي_ ادبي :
" ابراهيم افشار" مسئول صفحات لايي روزنامه ي اعتماد با داير كردن صفحه ي شعر و ادبيات ( حتا ۳-۲ صفحه در هفته) موافق بود. قرار بود آماده ي كار شويم. اما گويا سردبير دلش نمي خواست ما كار كنيم. بهانه ي اينكه صفحات ادبي را كس ديگري بايد نظر دهد و اصغر شيرزادي قائم مقام فرهنگي اوست! و بايد بيايد... باهاتون تماس مي گيريم!
من و حسين و الهام را بگو كه مي خواستيم چنين و چنان كنيم. تو اين روزنامه هم
خنگ بازي و دست انداختن ديگران از فضايل است.
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی