۰- دارد هوا که بخواند دو سر
۱- در روزهای بعد از کودتای سیاه انتخاباتی ۲۲خرداد ۸۸ فیلم دیدن و عمل فیلم دیدن بسیار سخت بوده (حداقل برای من) اما موسیقی ۲۴ ساعت شده. موسیقی، نوستالژی، گم شده های دوران و عریانی صدا
۲-مقاله مهدي ميرمحمدي در روزنامه اعتماد خیلی برام جالب بود با عنوان با همين ديدگان اشک آلود
|
تضاد، افسردگي و بيداري در موسيقي حسين عليزاده |
۳- مهدي ميرمحمدي آورده بود:«ني نوا» عليزاده صداي موسيقايي شده روزگار ماتم است. صدايي که انبوه ماتم زدگان را از جهان هاي مختلف در اين چند دهه که از خلق اين قطعه مي گذرد با خود همراه کرده. اينچنين گرد ماتم که بر روزگار مي نشيند «ني نوا» را مي شنوي. به خود که مي آيي مي بيني روز ها و هفته ها است که سي دي ني نوا مي چرخد، شده است صداي انگ روزگار. اين خود مي تواند بهانه و مناسبتي باشد براي گفتن چندباره از ني نوا و موسيقي حسين عليزاده.
۴- آلبوم«ني نوا» عليزاده سال ۱۳۷۰ منتشر شده و آلبومی که من دارم انتشار دوباره در سال ۱۳۸۶ است. اگر این آلبوم را نشنیده باشید و یکدفعه بشنوید خواهید دید بخشی از این موسیقی حزن آلود در مرگ خمینی و روزهای عزاداری، مصادره حکومت شده و حالا وقتش رسیده از پس این افسردگی حاکم و موسیقی، بیداری را یافت. حداقل با شنیدن «ني نوا» عليزاده
۵- در موسیقی حسین علیزاده نوعی اضطراب مقدس، التهاب اهورایی و دلواپسی عمیق به گوش می رسد که تو را به هراس می اندازد. از مسئولیتی که بر وجودت سایه می اندازد و روشنایی که تو را به عصیان می خواند. اگر این کار را ندارید حتمن و حتمن این آلبوم موسیقی را با این تفاسیر خریداری کنید!
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی