رود بزرگي به نام ايران.
" رهايي در آب " نام رود بزرگي به نام ايران است. نمي دانم تا بحال پيش آمده است بعد از ديدن فيلمي شنيدن قطعه اي موسيقي بخواهيد شعر بنويسيد آن هم در هم پوشاني با ان كار.
رهايي در آب بابك شريفي براي من چنين بود

چشمه و چشمه و استتیک صدا
یا صدای شنیدن آب
رهايي در آب - امیر قاضی پور
بابك شريفي : و آنگاه ابر پير و خسته دانه هاي باران را فرو مي ريزد
بدان اميد كه اين قطره ها رودي شوند خروشان
به دريا بريزند و روزي ابري شوند غرنده و پر
باران...
رهايي در آب جمع شدن و به هم پيوستن قطرات ملودي
هاي كردي است در رود خيالم.
رودي كه سال هاست گاه پر خروش و گاه آرام از لايه
لايه ذهنم مي گذرند؛ گاه سيروان مي خوانمش، گاه فرات؛ گاه دربنديخان و گاه قزل وزان..
اما اين رود همواره برايم دغدغه اي براي خود داشت؛ چگونه
مي توانستم تمام اين مسير طولاني را كه جنوب تركيه،
شمال عراق و غرب ايران را در مي نورديد، بپيمايم؟
شايد باغلاما براي من تنها قايق امني شد كه حركت در اين
راه را با تمام تفاوت ها و ويژگي هاي خاص موسيقيايي آن،
تاب آورد.
اين اثر سفري است كوتاه در پيچ و خم اين رود كه ما رها
كرديم خود را در امواج پر خروش و او برد ما را به سفري
از جنس آلاله هاي آبيدر.
آبيدر: نام كوهي در سنندج
سيروان - فرات – دربنديخان و قزل وزان يا قزل اوزن : به ترتيب به نام رودخانه هاي در منطقه اورامانات ايران – در كوه هاي حكاري تركيه – در كردستان عراق و كردستان ايران هستند.
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی