شنبه بیست و دوم مرداد ۱۳۸۴ | 11:38 | امیر قاضی پور -
درد دارد سمت دست چپم
مي گويي از قلبت كه ناشي ست مي شود
وچه دليلي واضح تر كه
يك شب باراني با او كه مي رفت كه هيچ وقت جرئتش رانداشتم
نه نمي گويم
الان فكر مي كنم كلمات را واردترم
نبودنت وادارم كرد ادامه اش دهم
پس كه مي كشم زودتر آمده اي
با خنده نگاهم كرده اي
وهمين كافي ست تا راحت تر بپذيرم
" صحبت الان نيست "
دوست دارم خودم را هي گول بزنم
وسر صحبت را باز كنم
با مردمي كه هنوز عصب هايشان تحريك مي شود
براي همين است سنم را هميشه كمتر مي گويم
براي همين است
همان طور كه فرم حاضر و آماده نيست . " كاركرد حروف اضافه " در قلمرو شعر قرار مي گيرد . در وقت باقي مانده طرح ذهني ات را تكميل كن :
" يك شب باراني / با او كه مي رفت / كه هيچ وقت جرئتش را نداشتم ... "
" الان فكر مي كنم كلمات را واردترم ". همچون توده اي در هم پيچيده " سر صحبت راباز مي كنم ". چه بخواهد ، چه نخواهد ، موضوع صحبت - انديشه مي شود .
زني را هوشيارانه به هر سو مي بينم . كلماتي كه با حروف اضافه وارد شعر مي شوند . ( كه - با او كه - و - تا را - با ) مثل دو بال باز مي شوند و با مثال هاي فراوان تقويت مي شوند .
" با مردمي كه هنوز عصب هايشان تحريك مي شود /
براي همين است سنم را هميشه كمتر مي گويم "
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی