پوشانده لای موهایش
مثل پرنده ای که دانه بر می چیند
ساعتی بلند - بالا را.
«انفجار گیج گاه»
حل می شود " ما همه مراقب بودیم ".
رگبار بی هوده از گربه های آرام
با چهار پا پلک نمی زند
چشم عقابی
و دندان گرد
مجسمه ی تو، بی حرف شیشه های مربا و ساعتی یقه باز
امیر قاضی پور
دو نظر بر شعر بالا
الهام حیدری:
سلام . حسی که ورای کلمه های این شعر به آن شعریت و سیالیت ببخشد نبود .. وقت عالی بخیر!
مجید یگانه :
سرکار خانم الهام حیدری!
" شعریت " وجود ندارد، شعر وجود دارد. تلقی بوطیقایی اساسن شخصی ست و شخص خودخواه عمومی اش می کند. تحمیل خواست معنادار بودن متن حماقت است . عینک های بوطیقایی تان را بدارید،جهان زیباتر دیده می شود. هر متن، تعریفی تازه از شعر است با درصد نامشخصی زیباشناسی.
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی