جان صفر های این تصویر.
مرا بهتر نگاه کن
کُن فَیکونی
صفر توی صفر
صفیر قرنیه های باز و بسته شدن
قرنیه های این تصویر
سیم تلفن بی سیم تلفن
قرن هایی که صفر صفر
مروارید آب های روان
مروارید چشم هایی که آبی نمی بیند
چه فرق می کند که ببیند؟/!
نگاه کن
قشون صفر های این تصویر
< الهام ملک پور >
وراي_ ديدن
اگر چنين به نظر برسد كه ما اداي مفاهيم را در مي آوريم؛ نبايد نام هاي متفاوتي باشد. لزومن مي خواهم بگويم وقتي مي بينيم چگونه است؟
" مرا بهتر نگاه كن "
هر بار، مي بينم چيزي را كه متفاوت است. برايم اتفاق افتاده است از يك سطح كاملن شفاف، انتشار رنگ ها را مشاهده كردم. به اين معنا كه يك سطح كاملن غير شفاف را مي بينم. كه برگردان_ غير شفاف بودن_ آن جسم نيست.
همه چيزها ربطي به ديدن مكان هايي كه ما مي بينيم، ندارد. " قرن هايي كه / صفر / صفر "
ممكن است با نگراني نگاه كنند. اين عبارت ها كه خط مي خورد، نزديك به مفاهيمي كه ما درك مي كنيم، نيست. چيزي منطقي يا هندسي ست؟ " سیم/ تلفن/ بی سیم / تلفن ".
نزديك شدن ديدن_ ما با مفاهيم، مي تواند اين درك را برساند كه نمي توان تصور كرد همه ي آدم ها، همان صورت از مفاهيم ما را از تصاوير خودشان دارند و بر صورت ديگران مي پاشند ".
وقتي كه اين همه، از صفرهاي بانكي تا صفرهاي ديگر وجود دارد،به اين صفرها نگاه كن كه " صفر توي صفر " و " قرن هايي كه صفر توي صفر " داشته باشد. در حالي كه صفر اين كار را نمي كند. هميشه ديدن ما مي تواند تيره ترين و پر رنگ ترين تصاوير را نشان دهد. براي نشان دادن قياس با چيزهايي كه مي بينيم، مي گوييم متفاوت است!
صفير از نوع تير كشيدن، قرينه هاي باز و بسته و چند دستور ديگر نيز مي تواند وجود داشته باشد. قرينه هاي تصوير، چشم هاي آب مرواريد و ... در جهتي ديگر در وراي_ ديدن_ تصويرها قرار دارد.
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی