{ مکتب تفکیک یا گارد باز ! } جنجال اخیر مصاحبه رضا براهنی با روزنامه بهار نشان می دهد که ما بیش از پیش " بت هایمان " را می پرستیم و اجازه تخطی کردن و اشتباه کردن را نمی دهیم ! همین چند سال پیش بود که رضا براهنی با " مجله اندیشه پویا " مصاحبه کرد و در ان جا احمد شاملو را " دودوزه باز " نامید و از طرفی " آل احمد " را تحویل گرفت و به چند نفر دیگر حمله کرد. و حالا خودش به سبب انتشار کتاب هایش از دولت تشکر می کند و دلخوری از حکومت ندارد ! صرف نظر از جنجال ها ، من مصاحبه براهنی با " مجله اندیشه پویا " را می پسندم . اما در بتکده ای که برای خود ساخته ایم نیاز است به صورت غیرفیزیکی پدرکشی انجام بدهیم. جا برای استعدادهای نو باز می شود و این قدر به چهره های دهه ها ی قبل نمی پردازیم . شیخ رضا براهنی حق دارد هر چه دلش میخاهد بگوید. چه قدر خوشحال شدم که براهنی چند سال قبل بدرستی " الف – بامداد " را کوبید. ما هم می توانیم مواضع براهنی را بالا و پایین کنیم. بدور از جنجال های معمول باید بتوانیم براهنی و امثال ابراهیم گلستان – مهرجویی – کیمیایی را نقد کنیم و دربارشان اظهار نظر کنیم. این فقط محمود احمدی نژاد نبود که هاله ی نور می دید. دوستان ادبیاتچی ما سال هاست بی چون و چرا براهنی – گلستان و سایر مشایخ قوم ! را تحسین می کنن. ما بابد آثار این افراد را از مواضعشان جدا کنیم. این دو تا یکی نیست. پسر ایران (رضا براهنی ) از مادرش ( ایران ) کمی تا قسمتی ! بی اطلاع است. می گویند الزایمر دارد. هر چند او صاحب کتاب های جنون آمیز ضل اله و آزاده خانم و نویسنده اش باشد.
شاعری هستم بدونِ کتاب شعرِ کاغذی